loading...
علم همراه با سرگرمی
مهرداد شیروانی بازدید : 68 سه شنبه 03 آذر 1394 نظرات (1)

سَنگواره (یا فُسیل که از لغت Fossilis از زبان لاتین کلاسیک گرفته شده که به معنای واقعی کلمه "به دست آمده از حفاری" هست) به بازمانده‌های کانی‌شده جانوران و گیاهان یا بازمانده‌های دیگر مثلآ ردپا گفته می‌شود. فرایند سنگواره‌شدن فرایندی کم‌اتفاق است زیرا کانی‌های طبیعی معمولاً تجزیه شده و دوباره وارد چرخه مواد می‌گردند. برای اینکه یکسازواره (ارگانیسم)، سنگواره شود می‌بایست روی آن هرچه سریعتر با مواد رسوبی پوشیده شود. سنگواره‌ها و روند سنگوارگی انواع گوناگونی دارند. سنگواره‌ها معمولاً از خود مواد بازمانده از سازواره تشکیل شده‌اند، ولی هستند سنگواره‌هایی که تنها شامل اثر و رد یک سازواره مثلآ رد پای یک دایناسور یا خزنده می‌شوند. به اینگونه سنگواره‌ها، سنگواره‌های ردّی می‌گویند. دانش بررسی سنگواره‌ها دیرین‌شناسی نام دارد.

از مناسب‌ترین مکان‌ها برای تشکیل سنگوارها می‌توان به حاشیه دلتاها و پیرامون کوه‌های آتشفشانی قدیمی که خاکستر از آنها متصاعد می‌شود و دریاهای کم عمق و یخچال‌ها و باتلاق‌ها نام برد. بیشتر دانشمندان معتقدند که فسیل‌ها در دریاهای قدیمی قرار داشته‌اند و در بین مواد رسوبی قرار گرفته‌اند و در اثر فشار و گرمای زیاد، به این شکل در آمده‌اند.


از آثار سنگوارها برای اثبات نظریه‌های زمین‌ساخت ورقه‌ای و تکامل تدریجی استفاده شده‌است. در علم زمین‌شناسی مطالعه دانشگاهی فسیلها در دو مبحث گیاهی و جانوری است که هر کدام به دوبخش بزرگ‌سنگواره‌ها و ریزسنگواره‌ها تقسیم شده و براساس ان مطالعه می‌شود. فسیل یا سنگواره رامی توان از مهم ترین منابع اطلاعات درباره ی گذشته ی انسان ها است. دانشمندان می گویند نباید تمام فسیل های یک منطقه را جمع‌آوری کرد

 

 

منبع:ویکی پدیا -دانشنامه آزاد

مهرداد شیروانی بازدید : 54 جمعه 13 شهریور 1394 نظرات (0)

منبع مطالب علمی :سایت ویکی پدیا

منبع معما ها : سایت آکاایران

منبع جوک ها: کتاب های جوک

منبع سخصیت های کارتونی : سایت ویکی پدیا

منبع رکورد های گینس:کتاب رکورد های گینس

منابع دانستنی ها:کتاب دانستنی ها و سایت ویکی پدیا

مهرداد شیروانی بازدید : 55 چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

بچه ای گم شده بود و خود را گریه کنان به پلیس می رساند پلیس از او می پرسد:

-پسر جان کجا زندگی می کنی؟

-پیش کادرم.

-خوب مادرت کجا زندگی می کنه؟

-پیش پدرم.

-پدرت کجا زندگی می کنه؟

-توی خونمون.

-خوب بگو ببینم خونتون کجاست؟

-نمی دونم.

مهرداد شیروانی بازدید : 44 چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

گونه ی ناشناخته ای از ملخ در مرز کشور های مالزی و  تایلند، 25/4 سانتی متر طول داشته و قادر است مسافتی به اندازه ی 4/6 متر ا بپرد.

مهرداد شیروانی بازدید : 38 چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

پمبا دورجی شرپای 26 ساله در 21 می 2004 موفق شد در یک صعود اعجاب انگیز از کمپ اصلی جبهه جنوبی،قله اورست را در زمان هشت ساعت و ده دقیقه بپیمید و رکورد لاکپا جلو با زمان ده ساعت  و پنجاه و شش دقیقه را بشکند.

مهرداد شیروانی بازدید : 58 دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

آلمان کشور پر جمعیتی است.پایتخت آن برلین است.در آلمان شهر های بزرگ بسیاری وجود دارد.کشور آلمان از نظر ساخت اتومبیل و ماشین بسیار شهرت دارد.

رشته کوه های آلپ قسمت بزرگی از کشور اتریش را در بر گرفته است .پایتخت اتریش،وین است.اتریش یک کشور تویستی است.روستاهایی که در کوهستان های این کشور قرار دارند ،هنوز خانه های چوبی کو هستانی زیبای خود را حفظ کرده اند.

سوئیس کشور کوچکی است.پایتخت آن شهر برن است.درکشور سوئیس بانک های زیادی وجود دارند ،به همین دلیل کشور ثروتمندی است.

بلژیک و هلند کشور های کوچکی هستند که در همسایگی کشور فرانسه و آلمان قرار دارند.پایتخت بلژیک، بروکسل است . در این شهر موزه ای وجود دارد که به کتاب های کمیک استریپ (داستان های مصور ) اختصاص دارد. بسیاری از نویسندگان این داستان ها مثل هرژه ،پدر تن تن بلژیکی هستند.

مهرداد شیروانی بازدید : 33 دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

کشور های اسکاندیناوی،کشور های سرد سیری هستند که بیش تر مساحت آن ها از جنگل پوشیده شده است . ورزش اسکی در نروژ ابداع شده است.

در اسکاندیناوی بسیاری از خانه ها رنگی هستند و با رنگ های شاد و زنده رنگ آمیزی شده است.

سونا در کشور فنلاند ابداع شد.

بازی لگو از کشور دانمارک آمده است . پارک لگو یا لگو لند ،پارک تفریحی معروفی است که سر تا سر آن از تکه های لگو ساخته شده است.

ایسلند جزیره ی بزرگی است که دقیقا پایین مدار غطبی شمال قرار دارد .پایتخت اسلند،ریکیاویک است.

مهرداد شیروانی بازدید : 35 دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

یکی میره دزدی بعد صاحب خونه بیدار می شه.

 طرف میگه بگیر بخواب گربه بود   بععععععععععععععع     بعععععععععععععععع

مهرداد شیروانی بازدید : 39 دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به شخصی می گن :خبر داری پسرت رکورد شکسته؟!

طرف میگه : ای خاک بر سرش.  گفته  باشم ...........  من یک ریال هم خسارت نمیدم.

مهرداد شیروانی بازدید : 27 دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

از خنگول می پرسن پرچم دزدان دریایی چه معنی داره؟

می گه : خردن کله پاچه تو دریا ممنوع!!!!

مهرداد شیروانی بازدید : 23 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (1)

واتاشی نو آشیناگا اوجیسان (به ژاپنی: 私のあしながおじさん، Watashi No Ashinaga Ojisan) (به معنای «بابا لنگ‌دراز من» که با نام «بابا لنگ‌دراز» نیز شناخته می‌شود) یک مجموعه تلویزیونی ژاپنی است که در سال ۱۹۹۰ بر مبنای بابا لنگ‌دراز جین وبستر ساخته شده است. انیمیشن بابا لنگ دراز بخشی از مجموعه تئاتر شاهکار جهان است. بابا لنگ‌دراز در سال ۱۹۹۰ جایزه بهترین فیلم تلویزیونی را از آژانس فعالیت‌های فرهنگی کودکان ژاپن دریافت کرده‌است.

داستان[ویرایش]

ماجراهای جودی آبوت و بابا لنگ دراز را همه ما به یاد داریم و کارتون دیدنی که چندین بار از شبکه های ایرانی پخش شد و بینندگان زیادی را جذب خود نمود. کارتون بابا لنگ دراز که ساخته شده توسط یک کمپانی ژاپنی است در بین کشورهای آسیایی و اروپایی از محبوبیت خاصی برخوردار می باشد. ماجرای دختری باهوش و سرزنده به نام جودی که در یک پرورشگاه نگهداری میشود در اوایل مجموعه سختگیری خانم مدیر که زنی جدی می باشد را به تصویر می کشد. در ادامه جودی آبوت به کمک حامی خود وارد مدرسه خصوصی می شود که جودی از حامی فقط نامی بیشتر نمی داند ( آقای جان اسمیت ) آقای جان اسمیت شخصیتی پنهان در دستان دارد و جودی فقط سایه ای از آقای جان اسمیت را در زهن خود دارد سایه ای بر روی دیوار با پاهای دراز که او را بابا لنگ دراز می خواند. جودی آبوت با کمک های آقای جان اسمیت به دانشگاه وارد می شود در دانشگاه به سختی درس می خواند تا فاصله ی فرهنگی خود را با همکلاسیانش کم کند. کارتون بابا لنگ دراز از جاودانه ترین کارتون های قدیمی می باشد ، کارتونی با داستانی قدرتمند و شیوا که فقر و سختی کودکان یتیم را به تصویر می کشد.

شخصیت ها[ویرایش]

جودی ابوت: دختر شاد و هوشمند که پدر و مادر فوت کرد زمانی که او هنوز نوزاد بودو جان او را شهر نیویورک پیدامیکند و او را به کسب یک بورس تحصیلی از او برای حضور در دبیرستان یادبود لینکلن است. او نمی‌داند که جان اسمیت است، و او را «بابا لنگ‌دراز» می‌نامد. با این حال، او به نظر او تنها خانواده او است، و می‌شود که به او متصل است. او بسیار سخن می‌گوید و دوست دارد داستان گفتن است. در این انیمیشن، حضور جودی به نظر می‌رسد شبیه به مانند پی‌پی جوراب‌بلنده، با داشتن موی قرمز و نوارهای چسبیده.

سالی مک براید: دختر خجالتی اما شیرین که یکی از هم اتاقی‌های جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.

جولیا پندلتون: دانشجوی ثروتمند و مغرور، او بسیار بلند و زیبا و یکی از هم اتاقی‌های جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.

جوانا اسلون: مدیر خوابگاه که جودی در سالن فرگوسن (Fergussen)، که تمایل به قرار دادن یک ماسک از ظلم و ستم و خشم برای پنهان کردن آنچه که او واقعاً احساس می‌کند و وجود دارد. او بدش می‌آید که او را «خانم» خطاب کنند، چرا که هنوز مجرد است. با این حال به نظر می‌رسد که می‌خواهد ازدواج کند.

مری: از کارکنان پرورشگاه سنت جورج است. او یک زن قوی با شوخ طبعی و با قدرت است، و توسط کودکان ستایش می‌شود.

جیمی مک براید: برادر بزرگ سالی بود، او بسیار محبوب در تیم فوتبال دانشگاه پرینستون است. جولیا عاشق او می‌شود و در انتها با هم ازدواج می‌کنند.

لئونورا فنتون: هم اتاقی جدید جودی بود. او ۱ سال جوانتر تر از جودیبود. او پس از یک مرخصی از مدرسه به دلیل بیماری در قفسه سینه به مدت یک سال به کلاس جودی بازگشت. او در شعر و ورزش خوب بود، او یک بازیکن معروف بسکتبال بود. جودی او را دوست نداشتند چرا رمانی که جودی نوشته بود را مورد انتقاد قرار داد.

کاترین: مدیر پرورشگاه جان گریر بود، کودکان در یتیم خانه از اون متنفر بودند چرا که او بیش از حد سختگیر به نظم و انضباط بود. با این حال، بچه‌ها در واقعیت او را دوست داشتند.

مهرداد شیروانی بازدید : 27 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (0)

ملوان زبل (به انگلیسی: Popeye، به معنی چشم‌برجسته) یک شخصیت پویانمایی و داستان مصور است که توسط الزی کرایسلر سگار خلق شده‌است.

شخصیت ملوان زبل نخست در تاریخ ۱۷ ژانویه ۱۹۲۹ در کتابچه مصور روزانه «تیمبل تیَتر» به تصویر کشیده شدو پس از آن از محبوبیت زیادی برخوردار شد.

ملوان زبل از سال ۱۹۳۳ هم‌چنین در کارتون‌های مختلف ساخته استودیوی ماکس فلایشر و دیو فلایشر نیز ظاهر شده‌است.

ملوان زبل در داستان‌های پویانمایی، عاشق یک دختر خانم به نام آلیو است و با یک ملوان قوی‌هیکل و بدشکل به نام بلوتو رقابت دارد. هر بار که این فرد قوی‌هیکل مزاحم آنان می‌شود ملوان زبل با خوردن اسفناج او را به دور پرتاب می‌کند و او را شکست می‌دهد.

ملوان زبل همیشه پیپی به دهان دارد و خلقیات او شبیه به ملوان‌ها است.

مهرداد شیروانی بازدید : 22 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (0)

سَندباد که به گونه سنباد[۱] هم نوشته می‌شود در فارسی پهلوی به معنای نیروی اندیشه[نیازمند منبع] همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد[نیازمند منبع]. ولی جدا از این معنا سندباد بیشتر یک چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شده‌است. داستان سندباد را از دوره ساسانی می‌دانند[نیازمند منبع]. این داستان در قصه‌های هزار و یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافته‌است و اروپاییان آن را از ایشان گرفته‌اند.[نیازمند منبع] داستان سندباد امروزه سوژهٔ چندین فیلم سینمایی و پویانمای گوناگون در جهان شده‌است.

احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در ۸۵۱ میلادی به وسیلهٴ مؤلف ناشناسی نوشته شد. این قدیم‌ترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در ۸۷۰ به چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٴ اول سدهٴ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت. جلال ستاری در کتاب پژوهشی درحکایت های سند باد بحری با پژوهش در داستان های هزار و یک شب وسفرهای سند باد بحری می نویسد:«سند باد بازرگانی هوشمند ساکن بغداد است که در بندربصره و شاید هم سیراف به کشتی نشسته و به جزایر دور دست در دریای هند و چین سفر می کند... سیراف نیز در آن زمان شاید بزرگترین بندر خلیج فارس بود که از آن جا مروارید و پارچه های پنبه ای و ابریشم به هندوچین می بردند»[۲] از این سفرها که به‌طور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعه‌ای از قصه‌ها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت.رضا طاهری در کتاب از مروارید تا نفت باعنوان سیراف شهرافسانه ای و شهر سندباد بحری می نویسد:« سندباد بحري و داستان‏ های هزار و يكشب از دل برخي از افسانه‏ ها و داستان ‏های دوره ساسانی و برخی از سفرنامه‏ های بازرگانان ایرانی قرن‏ های اولیه اسلامی برگرفته ‏شده ‏است. بعدها در بازرگانی بصره و سيراف با كشورهاي هند وچين و شروع ادبيات جديد، داستان‏ هایی درآميزش با فرهنگ عرب در دل هزار و يك شب جاي گرفتند.»[۳]

مهرداد شیروانی بازدید : 155 شنبه 04 بهمن 1393 نظرات (0)

تن‌تن شخصیتی خیالی و شخصیت اصلی داستان‌های تصویری ماجراهای تن‌تن و میلو است.

شخصیت

او خبرنگاری زیرک و مکار و جوان بلژیکی است (همچنین وی خلبانی توانمند و جنگجوی متبحری نیز هست) که در یک سری ماجراهای جذاب و خطرناک قرار می‌گیرد. وی قهرمان اصلی مجموعه داستان‌های تن‌تن است و از این روی اغلب موضوعی اتفاقی که اکثراً مربوط به کار خبرنگاری وی می‌شود وی را در سیر اتفاقاتی عجیب، توطئه‌های پی در پی و اکتشافات بزرگی قرار می‌دهند.

تن‌تن دارای شخصیتی پاک و خوش طینت است و از این روی از دیگر شخصیتهای سری کتابهای تن‌تن شخصیتی ساده‌تر و جسورتر دارد.

تاریخچه

هرژه در اوایل برای ساختن شخصیت اولیه تن‌تن از شخصیت و رفتارهای برادر کوچکش به نام پل رمی که افسر ارتش بلژیک بود استفاده و الگوبرداری فراوان کرد اما بعدها این رویه تغییر کرد و رابطه دو برادر شکرآب شد و هرژه به حدی از برادرش پل نفرت پیدا کرد که در کتاب ماجرای تورنسل شخصیت منفور سرهنگ اسپونز را از وی آفرید. با اینهمه هم تن‌تن و هم سرهنگ اسپونز با تمام تفاوتهای فیزیکی واخلاقیشان دارای مدل موی همانندی بودند که یادآورنده خاطره پل برای هرژه بود. با مرگ هرژه در سال ۱۹۸۳ میلادی، آخرین ماجرای تن تن به نام تن‌تن و هنر الفبا که به صورت نیمه‌کاره و در حد اتودهای سیاه و سفید ابتدایی کشیده شده بود، با همان وضع ابتدایی به زبان فرانسه و بعدها به صورت تکمیل شده توسط همکاران هرژه در سال ۱۹۸۶ چاپ و منتشر شد. ترجمهٔ انگلیسی این کتاب در سال ۱۹۹۰ به بازار کتاب عرضه شد. اولین کتاب‌های تن‌تن به این دلیل که با رگه‌های نژادپرستی و باشکوه نشان دادن استعمار اروپاییان همراه بود مورد انتقاد قرار گرفت. هرژه بعد از چندی این انتقادات را پذیرفت و از دههٔ ۱۹۳۰ به بعد کتاب‌های تن تن لحن متفاوتی پیدا کرد و حامل پیام‌های بشردوستانه شد. در سال ۱۹۴۶ هرژه با کمک یکی از دوستانش مجله تن تن را به راه انداخت که بلافاصله با استقبال شدید مردم روبه‌رو شد.

تبعیض نژادی، استعمار

در سالهای اولیه انتشار مجموعه کتاب‌های تن‌تن، مضامین نژادپرستانه و یا مضامینی که در آنها از استعمار اروپائیان ستایش می‌شد، مورد انتقاد سازمانهای حقوق بشر و ضداستعماری قرار گرفت و سرانجام هرژه این انتقادات را پذیرفت و از دهه ۱۹۳۰ به بعد داستان‌های کتاب‌های تن‌تن لحن متفاوتی پیدا کرد و حامل پیام‌های بشردوستانه شد. اولین کتابی که چهره‌ای جدی و سیاسی از تن‌تن ارائه داد کتاب گل آبی بود که در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید. در این کتاب که برخی آن را یکی از بهترین کارهای هرژه می‌دانند، هرژه مطالعات تاریخی وسیعی در مورد تاریخ جنگ چین و ژاپن انجام داد و از کمک‌های دوست خود ژانگ جونگرن که یک دانشجوی چینی در بلژیک بود بهرهٔ زیادی برد. وی برای قدردانی از کمک‌های دوستش شخصیت چونگ چن چنگ را در کتاب گل آبی بر مبنای او آفرید.

در این کتاب هرژه از ژاپن و تلاش استعمار غرب و شرق برای به بردگی کشیدن توده‌های مردم مخصوصاً در کشور چین انتقاد شدید کرد. اما همین انتقادهای تند که در این کتاب از ژاپنی‌ها به عمل آمد باعث نوعی کلیشه شد که ژاپنی‌ها افرادی گناهکار و بی‌رحم هستند.

بعدها هرژه تغییراتی در چاپ‌های بعدی از کتاب‌های اولیه‌اش که مضامینی نژادپرستانه داشتند ایجاد کرد. برخی از این تغییرات به تقاضای ناشران کتاب‌ها صورت گرفت که برای نمونه می‌توان از تغییر رنگ پوست سیاه‌پوستان بزهکار به سفید در نقاشی‌های کتاب تن‌تن در آمریکا نام برد که به تقاضای ناشر آن در آمریکا صورت گرفت و یا در کتاب ستارهٔ اسرارآمیز به یک آمریکایی بزهکار و بدذات به نام آقای بلومن اشتاین اشاره شد که یک نام فامیل کاملاً یهودی است. در چاپ‌های بعدی کتاب ستاره اسرار آمیز، هرژه نام وی را به آقای بوهل وینکل که نامی ساختگی است تغییر داد.

مهرداد شیروانی بازدید : 23 دوشنبه 29 دی 1393 نظرات (0)

استان هُرمُزگان نام یکی از استان‌های کشور ایران است.[۲]

این استان در جنوب ایران و در شمال تنگه هرمز قرار دارد. کرانه‌های این استان در شرق بر دریای عمان و در غرب بر خلیج فارس قرار دارند.[۳]

بعضی از جزیره‌های مهم هرمزگان عبارت‌اند از قشم، کیش، ابوموسی، لاوان، هرمز، لارک، سیری.[۴]

استان هرمزگان دارای 13 شهرستان، ۲۳ شهر، ۳۳ بخش و ۷۱ دهستان و ۲۱۷۰ آبادی دارای سکنه‌است و بنا به سرشماری بعمل آمده در سال ۱۳۷۵ جمعیت استان هرمزگان ۱۰۶۲۱۵۵ نفر می‌باشد.[۵][۶]

استان هرمزگان در حدفاصل بین مختصات جغرافیایی ۲۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۲۸ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی و ۵۳ درجه و ۴۱ دقیقه تا ۵۹ درجه و ۱۵دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ واقع شده‌است.این استان حدود ۶۸هزار کیلومتر مربع مساحت دارد که از این نظر هشتمین استان کشور می‌باشد. هرمزگان از جهت شمال و شمال شرقی با استان کرمان، غرب و شمال غربی با استان‌های فارس و بوشهر از شرق با سیستان و بلوچستان همسایه بوده و جنوب آن را آبهای گرم خلیج فارس و دریای عمان در نواری به طول تقریبی ۹۰۰ کیلومتر دربرگرفته‌است. [۷]

بنا به سرشماری بعمل آمده در سال ۱۳۷۵ جمعیت استان هرمزگان ۱۰۶۲۱۵۵ نفر می‌باشد که از این تعداد ۴۱۹۹۳۸ نفر در بندرعباس ساکن می‌باشند. بندرعباس به‌عنوان مرکز استان امروزه یکی از شهرهای بزرگ ایران می‌باشد که مرکز مهم فعالیتهای اقتصادی و تجاری می‌باشد. این شهر که در قسمت انتهایی خلیج فارس و در فصل مشترک شاهراه خلیج فارس و دریای عمان واقع گردیده‌است که نقش مهمی در زمینه صادرات و واردات کشور ایفا می‌کند.تأسیسات مهم دریایی و زیربنایی کشور همچون بندر شهید رجایی، پالایشگاه نفت بندرعباس، کارخانه آلومینیوم المهدی، کارخانه آلومینیم هرمزگان، کشتی سازی خلیج فارس، فولاد و سیمان هرمزگان از این جمله می‌باشند. این استان از طریق زمین به استانهای بوشهر فارس کرمان و سیستان و بلوچستان ارتباط دارد و با راه آهن به راه آهن سراسری ایران متصل است و از طریق هوا با داشتن فرودگاهای بین المللی بندرعباس، کیش، بندر لنگه و قشم به سراسر جهان متصل است .استان هرمزگان جز<پردرامد ترین استانهای ایران می باشد این استان از نظر درآمد اولین استان کشور است ولی متاسفانه از نظر تقسیم بودجه در رده بیست و چهارمین استان قرار دارد.[۸]

زبان و نژاد

استان هرمزگان، از دير باز محل نخستين اجتماع ها و گاهواره فرهنگی کهن و مرکز آبادی بوده و نخستين حکومت های با فرهنگ، در کرانه های آن به وجود آمده است. در کرانه ها و جزيره های هرمزگان،پارس ها، بلوچ ها، عرب ها،و تيره های آميخته به سر می برند، که در اثر آميختن، نژاد ويژه ای را به وجود آورده اند ، که در شهرستان ميناب، به مينابی، . . . سرشناس شده اند. ساکنان محلی بعضی از بندرها و جزيره های استان هرمزگان، عرب زبان هستند که از ديگر نقاط ايران به اين منطقه مهاجرت کرده اند. اينان فرزند عرب زبانان محلی مستقر در ايران می باشند، که ويژگی های جسمانی آنان با عرب ها همسانی ندارد و ايرانی شده اند. [۹]

مردم بندرعباس و برخی از نواحی استان هرمزگان، آميخته ای از فارس، بلوچ، عرب و سياه هستند، که« بندری» يا« عباسی» ناميده می شوند. لاری ها، که در شهرستان لار استان فارس، بندرها و جزيره های ايرانی دريای پارس، از جمله هرمزگان و سرزمين های جنوبی دريای پارس زندگی می کنند، از نجيب ترين تيره های نژاد آريايی به شمار می روند. چنان که هنوز هم با زبان بی آلايش و شيرين پارسی و لهجه دری سخن می گويند. بلوچ ها، در کرانه های دريای مکران، خليج فارس، جزيره ها و بندرهای ايران، از جمله استان هرمزگان زندگی می کنند. نام اين تيره در آثار فارسی «بلوچ» و در آثار عربی «بُلوش» نگاشته شده است. مکرانی ها يا مکی ها، بيش تر در ناحيه مکران استان سيستان و بلوچستان و کرانه های دريای پارس، از جمله استان هرمزگان، به ويژه ناحيه جاسک زندگی می کنند و آميخته ای از نژاد هندو، آسوری، افغان و سياه پوست هستند.[۱۰] زبان مردم هرمزگان عموما لهجه‌های گوناگون گویش بندری (فارسی دری تغییر یافته در اثر ورود زبانهای گوناگون به منطقه)است که از زیر شاخه‌های زبان فارسی است که دارای پیوندهایی با زبان مردم لارستان استان فارس می‌باشد. ونیز در نواحی غربی وجزایر ایرانی خلیج فارس زبان عربی نیز رایج است، همچنین در نواحی شرقی مانند جاسک زبان بلوچی رواج دارد. همچنین در برخی روستاهای حاشیهٔ دریا زبان عربی کلاً رایج است، بطور مثال: مثلاً در روستای شناس و دهستان مغویه ساکنان اصلی این مناطق کلاً به زبان عربی سخن می گویند. [۱۱].[۱۲].[۱۳].[۱۴].[۱۵].

موقعیت اقتصادی

فعالیت عمده مردم هرمزگان در زمینه کشاورزی, ماهی‌گیریو تجارت است. منطقه میناب و رودان به عنوان قطبهای کشاورزی استان به شمار می‌آید. این استان همچنین دارای معادنی از قبیل نفت، گاز، کرومیت، خاک‌سرخ و .... است. در ضمن هرمزگان در زمینه حمل و نقل دریایی و شیلات از موقعیت اقتصادی برجسته‌ای برخوردار است. دو بندر آزاد تجاری کیش و قشم از لحاظ اقتصادی برای این استان سود سرشاری را به دنبال دارند.[۱۶]

شهرستان‌ها و تقسیمات کشوری

استان هرمزگان دارای ۱۳ شهرستان، ۲۵ شهر، ۳۳ بخش و ۷۱ دهستان و ۲۱۷۰ آبادی دارای سکنه‌است. چندین دهه قبل این استان خود بخشهایی از کرمان و فارس به شمار می‌رفته‌است.[۱۷]

فهرست شهرستان‌های استان هرمزگان ایران:

  1. شهرستان ابوموسی
  2. شهرستان بستک
  3. شهرستان بندر عباس
  4. شهرستان بندر لنگه
  5. شهرستان جاسک
  6. شهرستان حاجی‌آباد
  7. شهرستان رودان
  8. شهرستان قشم
  9. شهرستان پارسیان
  10. شهرستان میناب
  11. شهرستان خمیر
  12. شهرستان بشاگرد
  13. شهرستان سیریک

مردم شناسی

بافت جمعیتی استان تنوع فراوانی دارداز شرق با فرهنگ و سنن بلوچ ها شروع می‌شود وپوشش مردم بخصوص زنان بسیار شبیه بلوچها می‌باشد و در مرکز و غرب استان بیشتر از فرهنگ بومی خود و لباس آنها بیشتر فرنگی می‌باشد و زنان پوشش مشهور بندری، لباسی با پارچه‌های رنگی شاد قرمز سبز زرد و آبی و اکثراً زری بافی شده. روایت‌ها فرهنگ مردم هرمزگان حکایت از رشد، تکامل، اختلاط و تنوع بسیار دارد. [۱۸][۱۹]

 

آیین‌ها، افسانه‌ها واعتماداتی که از قلهٔ کوه‌ها تا حضور دریا وصیادان را در بر گرفته‌است، بر این چهار راه فرهنگی می‌توان از همهٔ أقوام، ملت‌ها و أدیان آمده ورفته چیزهای بسیار بر جای مانده یافت. پس باید با ضرب دهل‌ها ونقش لباس همراه شد وبه تماشای زار و عضوا نشست تا تاریخ دیرینهٔ فرهنگ وتمدن هرمزگان را که حکایت مردم دیرزی این دیار وهم نشینی آنان با مهاجران از دور آمده را دریافت. همچنین شماری از مردم این استان از ایرانیان آفریقایی‌تبار می‌باشند.[۲۰] [۲۱]


مهرداد شیروانی بازدید : 22 دوشنبه 29 دی 1393 نظرات (0)

استان فارس یکی از استان‌های ایران است که در بخش جنوب این کشور واقع شده‌است.[۵] آب و هوای استان فارس در نقاط مختلف این استان به سه دسته کوهستانی، معتدل و گرم تقسیم می‌شود.[۶] این استان با مساحتی در حدود ۱۲۲٬۶۰۸ کیلومتر مربع، چهارمین استان بزرگ و با جمعیتی معادل ۴٬۵۲۸٬۵۱۳ نفر، بر طبق برآورد جمعیتی سال ۱۳۸۹ خورشیدی سازمان ملی آمار ایران، چهارمین استان پرجمعیت ایران به‌شمار می‌رود. بر اساس تقسیمات کشوری اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی، استان فارس به ۲۹ شهرستان، ۱۰۰ شهر، ۸۳ بخش و ۲۰۴ دهستان تقسیم شده‌است.[۲][۳]

مرکز استان فارس، شهر شیراز است که بر طبق برآورد جمعیتی سال ۱۳۸۹ خورشیدی سازمان آمار ایران به همراه حومه خود، جمعیتی معادل ۱،۷۴۹،۹۲۶ نفر داشته که پرجمعیت‌ترین شهر این استان و ششمین شهر پرجمعیت کشور محسوب می‌شود. از دیگر شهرهای پرجمعیت این استان می‌توان به شهرهای مرودشت، جهرم،کازرون و فسا اشاره کرد.[۱]

در این استان، امروزه به جز اکثریت فارسی‌زبان اقوام مختلفی نیز در این استان زندگی می‌کنند؛[۷][۸] از جمله لرها،قشقایی‌ها، عرب خمسه و لک،[۷] که هر یک به گویش‌ها و زبان‌های مختلفی مانند فارسی، لری، لارستانی، قشقایی، سیوندی، دوانی، اردکانی، عربی و کهمره‌ای (بککی) سخن می‌گویند.[۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴]

منابع مهم اقتصادی استان فارس بر پایه کشاورزی و دامداری،[۷] شهرک‌های مختلف صنعتی، پالایشگاه‌ها، صنایع پتروشیمی و نیروگاه‌های مختلف بنا شده‌است.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]

استان فارس با وجود جاذبه‌های متعدد تاریخی، طبیعی و مذهبی، یکی از مراکز مهم گردشگری ایران است. همچنین تعدادی از مراکز مهم دانشگاهی ایران در این استان واقع شده‌است.[۱۹]

کوه‌ها

۷۰ درصد از وسعت استان فارس در ناحیه کوهستانی قرار گرفته و در دوره ترشیاری به وجو آمده‌اند و با گذشت میلیون‌ها سال از پیدایش آن‌ها جزء کوه‌های جوان محسوب می‌شوند.[۴۳] کوه‌های زاگرس جهت‌های اَپاختر باختری و نیمروز خاوری استان فارس را به صورت منطقه ویژه کوهستانی در آورده‌است. قسمت عمده این ناهمواری‌ها بر اثر یک سلسله حرکات شدید کوهزایی ایجاد شده و تحت تأثیر عوامل فرسایشی نظیر بادهای تند و آب‌های روان به صورت کنونی درآمده‌است. استان فارس را می‌توان به دو ناحیه مشخص طبیعی تقسیم کرد، اول ناحیه اَپاختری و اَپاختر باختری که از ارتفاعات به هم پیوسته‌ای تشکیل شده و گردنه‌های صعب‌العبور و دره‌های عمیق دارد و دوم ناحیه نیمروز و نیمروز خاوری که در فاصله میان رشته‌کوه‌های فرعی قرار گرفته و شامل دشت‌های شیراز، کازرون، نی‌ریز، مرودشت و مرکزی‌است.[۶]

جنس کوه‌های استان فارس، اغلب سنگ‌های آهکی(کلسیم کربنات) می‌باشد. درز و شکاف‌های فراوان در این سنگ‌ها باعث تشکیل سفره‌های آب زیرزمینی فراوانی شده‌اند. در این کوه‌ها انواع اشکال فرسایش آهکی (کارستیک) که بر اثر انحلال و رسوب‌گذاری شکل گرفته‌اند دیده می‌شود.[۴۳]

از مهم‌ترین کوه‌های استان می‌توان به کوه بل با ۳۹۴۳ متر ارتفاع، کوه گر با ۳۱۰۹ متر ارتفاع، خرمن کوه با ۳۱۸۳ ارتفاع، کوه تودج با ۳۱۵۰ متر ارتفاع، کوه ختابان بوانات با ۳۳۶۲ متر ارتفاع، کوه قلات بوانات با ۲۵۵۰ ارتفاع و کوه قند یله با ۲۳۵۰ متر ارتفاع اشاره نمود.[۲۰]

تنگ‌ها و دره‌ها

دره‌ها و تنگ‌های مشهور استان‌فارس عبارتند از: تنگ چوگان کازرون، تنگ خانی، تنگ الله اکبر، تنگ بستانک (بهشت گمشده)، تنگ براق، تنگ ایج، تنگه لای تاریک، تنگ استهبان، تنگ پلنگان، تنگ لای زنگان، تنگ غنیبی، تنگ لی‌حنا، تنگ ابوالحیات، تنگ هرایرز (ممسنی)، تنگ بوان (ممسنی)، تنگ زی طشت، تنگ جزین یا گزین، تنگ حاجی‌آباد (جویم در نیمروز فارس) و تنگ خرقه .[۴۵]

رودخانه‌ها

از مهم‌ترین رودخانه‌های استان، می‌توان به رودخانه‌های، شادکام، فهلیان، تنگ شیو، قره آغاج، شش پیر، پیرآب، کر، سیوند، آغاج، چوبخله، شور جهرم، شور لار، مهران شور، پلوار، خشک، موند (مند)، گله دار، رودبال، اسیر، شاپور کازرون و اوجان اقلید اشاره کرد.[۲۰]

از آبشارهای معروف استان آبشار دشتک ابرج، آبشار مارگون و آبشار رحمت آباد جویم را نام برد.[۴۶]

چشمه‌ها

چشمه‌های طبیعی و چشمه‌های آب گرم عبارتند از چشمه ریچی، چشمه خارگان، چشمه بالنگان، چشمه قدمگاه، چشمه چویو، چشمه سرچشمه جویُم، چشمه ساسان، چشمه ابوالمهدی، چشمه شش‌پیر، چشمه پلنگان، چشمه جونجان (جونون)، چشمه محمدرسول‌الله، چشمه بناب قادرآباد، چشمه آتشکده، چشمه تنکاب، چشمه حنیفقان، چشمه آب‌گرم سراب بهرام، چشمه اسرا، چشمه برم‌هیر، چشمه براق، چشمه تاسک، چشمه حاجت، چشمه سراب‌سیاه، چشمه سراب‌دختران، چشمه سراب‌اردشیر، چشمه کان‌زرد، چشمه تزنگ، چشمه له‌یاسی، چشمه غنیبی، چشمه مهارلو، چشمه آبریز جبل، چشمه نباتی، چشمه انجیرک، رباط، چشمه سرگ‌چینه، چشمه نیگی، چشمه یاقوتی، چشمه سرو نخودی، چشمه گنجینه، چشمه میل‌اژدها وچشمه مودگان که به دلیل آب درمانی و تفرجگاهی از نظر صنعت گردشگری و گذراندن اوقات فراغت از اهمیت بسیاری برخوردار هستند.

یزد

مهرداد شیروانی بازدید : 28 دوشنبه 29 دی 1393 نظرات (0)

یزد دربارهٔ این پرونده تلفظ مرکز استان و شهرستان یزد در مرکز ایران است. این شهر بین رشته‌های شیرکوه و خرانق و در دشتی گسترده به نام دشت یزد ـ اردکان قرار گرفته‌است. آبادانی یزد از سدهٔ «پنجم هجری» به بعد بوده و اتابکان فارس از مهم‌ترین عوامل پیش‌رفت این شهر در سده‌های گذشته به‌شمار می‌روند.[۲]یزد در منطقه جنوب شرق ایران واقع شده‌است.

این شهر به «شهر بادگیرها» و «شهر دوچرخه‌ها» معروف است.[۳]

پیشینه نام یزد[ویرایش]

واژهٔ یزد در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجه‌تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است.[۲]

واژه‌هایی که در تاریخها، سفرنامه‌ها، سیاحت‌نامه‌ها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریایی‌ها تا دوران کنونی به یزد داده شده‌است عبارتند از:

الف: ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای

ک: کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه

گ: گث – گبست

د: دارالسیاده – داراشیعه – دارالعباده – دارالمومنین - دارلعلم

ش: شهر ایزد

ی: یزجی – یزد – یزدان شهر - یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس

واژه «یزش» به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانه‌است.

ابن بلخی در کتاب فارسنامه که در قرن ششم هجری تالیف شده نام اصلی یزد را «کثه» نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تایید نموده که معنی شهر کوچک است زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بوده‌است. اصطخری درباره یزد می‌گوید:«کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب ودرعین حال واجد آسایش وتنعم شهرهای بزرگ است». درزمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بناشد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزد گرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» داردبا مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شده‌است.

بعداز آمدن اسلام وگرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد زیرا علاء الدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا درآن جا به عبادت بپردازد.[۴]

احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری نوشته‌است که:[نیازمند منبع] «در سال ۵۰۴ هجری قمری ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.»

اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس=قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان ("ایس- تی-خا" به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده=قنات) نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی می‌باشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا- ریز) و کتس (کت- اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمهاست. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد در بین کوههای شیرکوه و مهریز باقی‌مانده‌است.

مهرداد شیروانی بازدید : 26 دوشنبه 29 دی 1393 نظرات (0)

کِرمان پهناورترین استان ایران است. استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته جمعیت این استان در سال ۱۳۹۰ وبراساس آمار مرکز آمار ایران برابر با ۲٫۹۳۸٫۹۸۸ نفر بوده‌است و مرکز آن کلانشهر کرمان است. کرمان با در بر گرفتن بیش از ۱۱ درصد از وسعت ایران پهناورترین استان ایران می‌باشد.[۲] کرمان از استان‌های مهم و تاریخی کشور به حساب می‌آید. استان کرمان مرکز جنوبشرق کشور است و به نوعی مرجع صنعتی، فرهنگی، سیاسی، کشاورزی دانشگاهی-علمی، مذهبی و سایر شاخص‌ها در میان استان‌های منطقه جنوب شرق کشور است. استان کرمان همچنین بیش از ۶۶۰ اثرملی ثبت شده دارد و از استان‌های تاریخی ایران است.[۳]

پیشینه

 

نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسیان که به جنوب ایران آمدند گرفته شده‌است. شاخه‌های اصلی پارسیان اینها بودند:

پاسارگادی، مارافی، کرمانی، ماسپی، پانتیالی، دِروسی، دایی، مَردی، دروپیکی و ساگارتی.

کرمان در زمان هخامنشیان بخش عظیمی از شَهر (ساتراپی) فارس به شمار می‌رفت. از شهرهای کهن این سامان سیرجان (شیرگان باستان)، بردسیر، بافت (تپه یحی) (به اردشیر باستان)، گُواشیر (کرمان امروزی)، فهرج (پهره باستان) و ارگ بم، نرماشیر، راین و جیرفت است.

آقامحمد خان قاجار، تعدادی از مردم آن را کور کرد. وی یک هزار تن از جوانان تنومند این استان را به سرکردگی مرتضی‌قلی‌خان کرمانی به تهران فرستاد و پس از آن به میاندوآب و سراب و برخی نقاط دیگر آذربایجان تبعید کرد. این کرمانیان پس از چند نسل در جمعیت این شهرها حل شدند ولی در میاندوآب تا مدتی پیش محله‌هایی به نام محله کرمانی‌ها، سیرجانی‌ها، زرند، راه‌بُر و لک‌ها وجود داشت.[۴][۵]قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در شرق شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابه‌های آنها برجاست، گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه‌ای مهم وجود داشته‌است. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده‌است بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده‌گانه ایران می‌باشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده‌است. در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید همچنین نشانی‌هایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه می‌دهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز می‌شود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید (پادشاه مغلوب شدهٔ بابِل) قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانیان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت.[۶][۷]بنا بنوشته‌های مورخ کلدانی و کاهن معبد مردوک در سالهای ۵۳۹ -۵۳۸ –که کتب او از منابع مهم تاریخ زمان کورش است – کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بشمار می‌رفته‌است. در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده‌است و در کتیبه بنای شوش کلمه‌ای مشاهده می‌شود که نام چوب درختی بوده‌است که برای استحکام بنای ساختمانها (شاید همان کاخ) به کار می‌رفته و محل تهیه این چوب کرمان ذکر شده‌است. در این مورد داریوش می‌گوید «چوب بیش مکن از گنداره (پیشاور) و کرمان حمل شود» در متن کتیبه‌ای که از شاپور اول ساسانی – در اطراف کعبه زرتشت در نقش رستم فارس – بدست آمده‌است، شاپور دربارهقلمرو خود چنین می‌نویسد: منم خداوندگار مزداپرست شاپور شاهنشاه ایرانیان وغیر ایرانیان. امارات و ولایات امپراتوری ایران اینها هستند: پارس، پارت، خوزستان، میشان، آشور، آذیان، عربستان، آذرآبادگان (آذربایجان)، ارمینیا،(ارمنستان)، سسیگان، کرمان وسیستان. در کتب تاریخی از عهد قدیم، چند جا به نام کرمانیان بصورت بخشی از ایران بر می‌خوریم هرودت گوید:پارسیها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند شش طائفه اولی عبارتند از: مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان در خصوص گرمانیان تصور می‌رود همان کرمانیان باشند. در کتیبه‌های هخامنشی ظاهراً مقصود از کلمه کارمانیا همان کرمان است.[۸][۹]در کتب تاریخی از عهد قدیم، چند جا به نام کرمانیان بصورت بخشی از ایران بر می‌خوریم هرودت گوید:پارسیها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شده‌اند شش طائفه اولی عبارتند از: مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان در خصوص گرمانیان تصور می‌رود همان کرمانیان باشند. در کتیبه‌های هخامنشی ظاهراً مقصود از کلمه کارمانیا همان کرمان است.[۱۰][۱۱]مرحوم احمد علیخان وزیری (مؤلف کتاب جغرافیای کرمان) معتقد است که حدود ۴۳۰ سال قبل از اسلام – به هنگام فتح کرمان بدست اردشیر – این محل گواشیر نام داشته که مرکز ولایت کرمان بوده‌است. بخشی از خانه‌های مسکونی مردم فقیر در پای دامنه‌های این دو تپه و قلعه شکل یافته بوده و بعداً با گسترش تریجی شهر کرمان در جهت غرب توسعه یافته وبا توجه به توسعه ورونق اقتصادی در دوره‌های بعد از اسلام این شهر بتدریج نضج گرفته ورفته رفته بزرگتر شده تاجایی که وسعت آن به حدود دویست هکتار رسیده هم رسیده، با گذشت زمان وبه دلیل نا امنیمنطقه وحمله غارتگران ودزدان علاوه از حصارهای رفیعی که دور قلعه دختر وقلعه اردشیر کشیده شده بود گرداگرد شهر نیز حصاری بلند کشیده شد.

موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی[ویرایش]

استان کرمان در جنوب شرقی فلات مرکزی و بین ۵۳ درجه و ۲۶ دقیقه تا ۵۹ درجه و ۲۹ دقیقه طول شرقی و ۲۵ درجه و ۵۵ دقیقه تا ۳۲ درجه عرض شمالی قرار دارد. این استان از شمال به استان خراسان جنوبی، از شرق به سیستان و بلوچستان، از غرب به یزد و فارس و از جنوب به هرمزگان محدود می‌شود. مساحت استان معادل ۱۸۱۷۱۴ کیلومتر مربع می‌باشد و از این حیث دومین استان پهناور ایران است.[۱۲] این استان درتقسیمات کشوری سابق ایران استان شماره ۸ کشور بود و هرمزگان و یزد را نیز شامل می‌شد. بیشترین جمعیت زرتشتیان ایران در کرمان زندگی می‌کنند و جشن سده کرمان در فهرست آیین‌های ملی ثبت شده‌است.[۱۳]

محیط زیست و اکوسیستم[ویرایش]

استان کرمان از جمله مهم ترین استان‌های کشور از جهت وجود مناطق حفاظت شده وگونه‌های کمیاب است، بطوری که در حال حاضر بیش از ۱۹درصد از پرندگان و ۴۶درصد از پستانداران حمایت شده کشور در این استان زندگی می‌کنند که برخی از آن‌ها در سطح جهان حائز اهمیت هستند.[۱۹] در حال حاضر مهم ترین پارک ملی نیمه جنوبی کشور به نام پارک ملی خبر در استان کرمان قرار دارد.

 !نام منطقهشهرستانرده حفاظتی زیست محیطی
۱ خبر بافت پارک ملی
۲ روچون بافت پناهگاه حیات وحش
۳ مهروئیه کهنوج پناهگاه حیات وحش
۴ انجرک بافت منطقه حفاظت شده
۵ شهرستان شهربابک دهج منطقه حفاظت شده
۶ بیدوئیه بردسیر منطقه حفاظت شده
۷ منطقه شهربابک شهربابک منطقه شکارممنوع
۸ گودغول سیرجان منطقه شکارممنوع
۹ کوه نو درهنگ رفسنجان منطقه شکار ممنوع
۱۰ دهبکری بم منطقه شکارممنوع
۱۱ پاریز سیرجان منطقه شکارممنوع
۱۲ اسکر رابر منطقه شکارممنوع

برخی آبگرم‌ها و چشمه‌های آب معدنی و تالاب‌ها[ویرایش]

دریاچهٔ سد بافت شهرستان بافتدارای پرندگانی همچون سبز قبا، حواصیل خاکستری، فالاروپ، چوب پا، سنقر، دم جنبانک زرد، لک لک، هوبره، اردک کله سبز، آبچلیک، کاکایی، چکاوک کاکلی، بوتیمار و… است که نشان از اهمیت این تالاب‌ها می‌دهد. چشمه‌های آب معدنی آرتزین چمن جیرفت و چشمه سارهای ساردوئیه جیرفت و اختیارآباد کرمان، چشمه حسین‌آباد راین، چشمه سرمور فیض آبادراور، حوض نو کرمان، چشمه بوجان سیرجان، چشمه قلعه عسکر کرمان، آب معدنی قاسم‌آباد رفسنجان، سولو بافت، آبگرم قلعه عسکر بردسیر، چشمه ته خاتون کرمان، چشمه‌های معدنی یاس چمن بافت چشمه معدنی غرغرهراین، چشمه ابارق بم، چشمه معدنی پاچنار کرمان، آوران رفسنجان، چشمه آب معدنی حسین‌آباد رفسنجان، گلی آونگ سیرجان، باب تنگل زرند[۲۰] چشمه‌های آب معدنی گور جیرفت و چشمه مزارپرندهبافت، چشمه طرنگ وقنات معدنی گرگیشان بافت این چشمه‌ها از خواص معدنی برخوردارند در درمان بیماری‌های لنفاتیک و غددی و بیماری‌های عصبی و زنان موثر است. همچنین به علت دارا بودن منیزین و سولفات کلسیم اثرات صفرا آور و مدر را نیز داراست.[۲۱]

درختان کهنسال[ویرایش]

سروهای طرز راور، چنار مسجدجامع راین، چنار مسجد جامع فیض آبادراور، چنارکهنسال بزنجان بافت، پسته کهنسال اودرج رفسنجان، گردو کهنسال هزارساله گوغر بافت، سرو کهنسال امامزاده احمد سیرجان[۲۲]

آبشارها[ویرایش]

آبشار راین (راین کرمان)، آبشارکوهپایه (کرمان)، آبشار فیض آباد (راور)، آبشار رودفرق جیرفت، آبشارسرندکوهجیرفت، آبشاربنگان، آبشار دلفارد (جیرفت)،[۲۳]آبشار طرنگ بافت، آبشار عشق آباد هنزا رابر

 !نام آبشارشهرستانارتفاع به متر
۱ سرند کوه جیرفت ۱۷۷
۲ بنگان بافت ۱۵
۳ دلفارد جیرفت  
۴ طرنگ بافت  
۵ خوشکار بافت  
۶ راین راین  
۷ رودفرق جیرفت  
۸ دوساری جیرفت  
۹ دهبکری بم  
عشق آّباد هنزا رابر  
۱۱ آبسر رابر  
۱۲ گلم دختر کش جیرفت  
مهرداد شیروانی بازدید : 71 دوشنبه 29 دی 1393 نظرات (0)

تِهْران (دربارهٔ این پرونده آوا ) بزرگ‌ترین شهر و پایتخت ایران و مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. جمعیّت آن ۸٬۲۴۴٬۵۳۵ نفر است[۱] و بیست و پنجمین شهر پرجمعیّت جهان به شمار می‌آید.[۹] مساحت این شهر ۷۳۰ کیلومتر مربّع است.[۱۰][۲]

این شهر یکی از بزرگ‌ترین شهرهای غرب آسیا[نیازمند منبع] و بیست و هفتمین شهر بزرگ دنیا است.[۱۱] شهر تهران، در شمال کشور ایران و جنوب دامنهٔ رشته‌کوه البرز واقع شده‌است. این شهر دارای یک شبکهٔ متراکم بزرگ‌راهی و چهار خطّ فعّال مترو است که فقط در بهار سال ۱۳۹۰، ۱۲۹ میلیون مسافر را جابه‌جا کرده‌اند.[۱۲]

از دههٔ ۱۳۴۰ تهران مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر ایران بوده‌است.[۱۳] ساکنان اصلی تهران اقوام فارسی‌زبان بودند، البتّه هم‌اکنون این شهر دارای اقوام مختلفی است و عمدهٔ زبان محاوره‌ای در این شهر فارسی است. بیشتر مردم در این شهر زبان فارسی با لهجهٔ تهرانی دارند. دیگر اقوام ساکن تهران عبارتند از: کُرد ،آذربایجانی، گیلک، مازندرانی، ارمنی، عرب ،لر.[۷] تراکم جمعیّت در تهران بین ده هزار و هفتصد تا بیش از یازده هزار تن در هر کیلومتر مربّع برآورد می‌شود که بنابر آمار نخست بیستمین شهر پرتراکم جهان است.[۱۴][۱۵] شهر تهران در شمال ایران، در کوهپایه‌های جنوبی رشته‌کوه البرز در حدّ فاصل طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲ دقیقهٔ شرقی تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقهٔ شرقی، به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقهٔ شمالی تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقهٔ شمالی به عرض تقریبی ۳۰ کیلومتر گسترده شده‌است. ارتفاع شهر در بلندترین نقاط شمال به حدود ۲۰۰۰ متر و در جنوبی‌ترین نقاط به ۱۰۵۰ متر از سطح دریا می‌رسد. تهران از شمال به نواحی کوهستانی، و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده، در نتیجه در جنوب و شمال دارای آب و هوایی متفاوت است. نواحی شمالی از آب و هوای سرد و خشک و نواحی جنوبی از آب و هوای گرم و خشک برخوردارند.[۱۶]

ساختار اداری ایران در تهران متمرکز شده‌است.[۱۷] تهران به ۲۲ منطقه، ۱۳۴ ناحیه (شامل ری و تجریش) و ۳۷۰ محلّه تقسیم شده‌است.[۱۸] نماد شهر تهران برج آزادی است. برج میلاد نیز نماد دیگر آن به حساب می‌آید.[۱۹][۲۰] تهران میزبان نزدیک به نیمی از فعّالیّت‌های صنعتی ایران است، کارخانجاتی در زمینهٔ تجهیزات خودرو، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سیمان و مواد شیمیایی در این شهر واقع شده‌اند، تهران همچنین بازار بزرگ فرش و محصولات مبلمان در سراسر ایران است. در جنوب حومهٔ تهران یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه نفت تهران وجود دارد. در تهران و حومه، اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها، و آتشکده‌های زرتشتیان قرار گرفته‌است.[۷] در فهرست گران‌ترین پایتخت‌های دنیا در سال ۲۰۰۸ میلادی، تهران در پلّهٔ آخر قرار داشت. تهران همچنین در فهرست گران‌ترین شهرهای دنیا و بر مبنای شاخص هزینه‌های زندگی، در پلّهٔ یکی مانده به آخر جای دارد.[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] تهران از جهت تولید ناخالص داخلی رتبهٔ پنجاه و ششم و با لحاظ کردن جمعیّت منطقه شهری، رتبهٔ بیست و نهم را در بین شهرهای دنیا دارد.[۲۴]مردم تهران ۳۳٪ از مالیات کشور را پرداخت می‌کنند.[۲۵]

تاریخ تهران[ویرایش]

نوشتار اصلی: تاریخ تهران

سابقه سکونت تهران به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد باز می‌گردد. در دی ماه ۱۳۹۳ اسکلت یک انسان در منطقه مولوی تهران متعلق به حدود ۵۰۰۰ سال پیش کشف گردید. پیش از این گمان می‌رفت سابقه زندگی در منطقه تهران امروزی به کشفیات قیطریه که متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش بود، بر می‌گردد.[۲۶]

تهران برای نخستین بار توسّط ایل قاجار پایتخت ایران شد. تصویر کتیبهٔ فتحعلی شاه، روی تپّهٔ سنگی چشمه علی واقع در شمال شهر ری منطقه ۲۰ تهران

یاقوت حَمَوی مورخ یونانی الاصل عرب زبان در مُعجَم‌البُلدان تعریفی از طهران کرده و وضع این آبادی را در قرن ششم و هفتم قمری نشان داده است که به شرح زیر است: طِهران به کسر طاء و سکون‌ها و را و نون در آخر، لفظی است عجمی و ایشان «تهران» تلفظ می‌کنند، چون در زبان ایشان طاء وجود ندارد. این آبادی از دیه‌های ری است و میان آن دو قرب سنگ فاصله است. مردی راستگو از مردم ری مرا خبر داد که این آبادی دیهی بزرگ است که بناهای آن در زیر زمین بنیان یافته است و هیچکس جز به اراده مردم بدانجا راه نمی‌یابد و در بیشتر اوقات ایشان نسبت به سلطان وقت راه خلاف و سرپیچی می‌پیمایند و وی را جز مدارا با ایشان چاره‌ای نیست. آنجا را دوازده محله است که هرکدام را با دیگری نزاع است و مردم محله‌ای به محله دیگر درنمی آیند. آن را باغ و بوستان فراوان است که همچون شبکه‌ای بناها را در میان دارد و خود حائلی در برابر تهاحم به حساب می‌آید. وی گفت مردم آنجا با وجود محفوظ بودن با گاو کشت نمی‌کنند و این کار را با بیل انجام می‌دهند از آن روی که ایشان را دشمن فراوان است و می‌ترسند که گاوشان به غارت برود. [۲۷]

تهران در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیّت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده و مدّعیان همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار می‌داده‌اند. روستای تهران به‌واسطهٔ برخورداری از مغاک‌ها و حفره‌های زیرزمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری نفوذ در آن‌ها پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالاً مورد تعقیب مدّعیان قرار داشته‌اند.

از سوی دیگر، کاروان‌های بزرگی که از محورهای مورد بحث عبور می‌کردند شکارهای سودمندی بودند و اغلب مورد حمله و چپاول مردم بومی واقع می‌شدند. روستای تهران در واقع کانون چپاولگران و نهانگاه کالاهای دزدیده‌شده بود و این وضع تا زمان شاه تهماسب صفوی که قزوین را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمود ادامه داشت. تهران در برابر حملهٔ افغان‌ها (پشتون‌ها) ایستادگی زیادی کرد و به همین خاطر آن‌ها پس از تصرّف تهران این شهر را ویران کردند و باغ‌ها و تاکستان‌های آن را از میان بردند.[۲۸] در زمان نادرشاه تهران دوباره نام و نشانی یافت و در همین شهر بود که نادرشاه رهبران بزرگ شیعه و سنّی را گرد هم آورد و پیشنهاد اتّحاد اسلامی و رفع اختلاف‌ها را به آن‌ها داد.[۲۹]

تا پیش از کشف تمدّن قیطریّه و همچنین کشف آثاری در تپّه‌های عبّاس‌آباد، گمان می‌رفت پیشینهٔ تاریخی این شهر به همان آثار یافت‌شده در حوالی شهر ری محدود می‌شود، ولی اکتشافات باستان‌شناسی در تپّه‌های عبّاس‌آباد، بوستان پنجم خیابان پاسداران و درّوس، نشان داد تمام آبادی‌های ناحیهٔ تاریخی قصران، دوره‌ای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلّاقیّت‌های فرهنگی را پشت سر گذارده‌اند.[۳۰] در فارسنامهٔ ابن بلخی نیز که مربوط به سال‌های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری است، از شهر تهران به دلیل انارهای مرغوبش یاد شده‌است. اگرچه در آثار مکتوب کهن از تهران پیش از اسلام نام برده نشده‌است، اما حفّاری‌های باستان شناسی ۱۳۲۱ خورشیدی در روستا‍ی درّوسشمیران نشان می‌دهد که در این ناحیه، در هزارهٔ دوّم پیش از میلاد، مردمی متمدّن زندگی می‌کرده‌اند.[۳۱]

تهران در آغاز روستایی نسبتاً بزرگ بود که میان شهر بزرگ و نام‌آور آن زمان، شهر ری و کوهپایه‌های البرز جای گرفته بود. نخستین بار نام آن در یادکرد زندگینامهٔ ابوعبدالله حافظ تهرانی (زاده ۱۸۴ خ) آمده‌است. پس از یورش مغولان به ری و ویرانی این شهر، تهران بیش از پیش رشد یافت و شماری از اهالی آوارهٔ ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶ هکتار رسیده بود.[۳۰] این منطقه در دوره سلسله صفوی به علّت این‌که بقعه سید حمزه جدّ اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم جای داشت و تهران نیز دارای باغ‌های خوش آب و هوا بود، مورد توجّه قرار گرفت. نخستین بار، شاه طهماسب اول صفوی در سال ۹۱۶ خ. هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دور آن بکشند. این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سوره‌های قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپ‌خانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) امروزی محدود می‌شد، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید.[۳۰] در دورهٔ شاه عباس یکم (۹۶۶ تا ۱۰۰۷ خ) پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی بر پا شد، در بخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و پایگاه فرمانروایی درآوردند. کریم‌خان در نبردهای خود برابر محمدحسن‌خان قاجار در سال ۱۱۷۲ قمری تهران را مرکز اردوکشی خود برگزید و پس از پیروزی در این جنگ در دیوانخانه دیرین تهران که در زمان شاه سلیمان ساخته شده بود بارِ عام داد و با عنوان وکیل الرعایا، زمامداری ایران را در دست گرفت.[۳۲]

نام تهران[ویرایش]


در بارهٔ وجه تسمیهٔ تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد که تعدادی از آن نظرات در اینجا آمده است:

  • پاره‌ای از پژوهشگران «ران» را پسوندی به معنای دامنه گرفته‌اند و شمیران و تهران را بالادست و پایین‌دست خوانده‌اند.
  • برخی دیگر تهران را تغییر شکل یافتهٔ «تهرام» به معنای منطقهٔ گرمسیر دانسته‌اند، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است.
  • و همچنین عدّه‌ای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده می‌شود در میان کوه‌های اطراف، گود به نظر می‌رسید و بدین سبب «ته ران» نام گرفت.[۳۰]
  • البته با توجه به توسعهٔ تهران در سال‌های متمادی پس از شهر "ری" مشهور، و اینکه تهران محلی بوده است نزدیک به ری و در "ته" یا آخر آن، ممکن است واژهٔ تهران تغییر یافتهٔ عبارت "ته ری ان" باشد. (یعنی محلی که در ته ری قرار دارد) و الف و نون مرسوم در نام بسیاری از شهرهای ایران کم‌کم به این نام هم چسبیده و به مرور اصلاح شده و به صورت "تهران" در آمده است.
  • روستایی که پیش‌درآمد شهر تهران بوده‌است، پیش از اسلام نیز وجود داشته، امّا پس از اسلام کم‌کم نام آن معرّب گردیده و از تهران به طهران تبدیل شده‌است. امّا جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نموده‌اند. همزمان با جنبش مشروطه، که تغییرات زیادی در ادبیّات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، رفته‌رفته املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تأکید آن بر املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملاً منسوخ شد.[۱۶]
  • اعتماد السلطنه در مرآت البلدان درباره وجه تسمیه تهران چنین آورده‌است: " چون اهل آنجا (تهران) در وقتی که دشمن برای آنها به هم می‌رسید در زیر زمین پنهان می‌شدند، از این جهت به این اسم موسوم شده‌است که به " ته ران" یعنی زیر زمین می رفته‌اند".[۳۳]

نام برخی کوی‌ها و محلات تهران منسوب به خانوارهای رؤسای ایل‌هایی است که در زمان آقامحمدخان و فتحعلی شاه در پایتخت جدید اسکان داده شدند؛ مانند کوچه شیرازیها و کوچه افشارها در قلب محله چال میدان، کوچه دیگری منسوب به افشارها در شمال محله سنگلج؛ دیگر محله عرب‌ها در گوشه شمال غربی محله عودلاجان؛ و نیز کوچه و حمام قراقانیها در محله چال میدان؛ کوچه شام بیاتی‌ها در شمال عودلاجان؛ کوچه خدابنده‌لو در غرب عودلاجان؛ محله باجمانلوها در شمال غرب محله سنگلج؛ تکیه و محله قمی‌ها در محله سنگلج که همگی در محله‌های خوب و به اصطلاح سرآب اسکان یافته‌اند.[۳۴]

جغرافیا[ویرایش]

نوشتار اصلی: جغرافیای تهران
نوشتار اصلی: اقلیم تهران


شهر تهران در ۵۱ درجه و ۲ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۶ دقیقهٔ طول شرقی و ۳۵ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۵۰ دقیقهٔ عرض شمالی قرار گرفته‌است و ارتفاع آن از ۲۰۰۰ متر در مرتفع‌ترین نقاط شمال[۳۵] تا ۱۲۰۰ متر در مرکز و ۱۰۵۰ متر در جنوب متغیّر است. تهران در بین دو وادی کوه و کویر و در دامنه‌های جنوبی رشته کوه البرز گسترده شده‌است. از جنوب به کوه‌های ری و بی‌بی‌شهربانو و دشت‌های هموار شهریار و ورامین و از شمال توسط کوهستان محصور شده‌است.[۱۶] ارتفاع چند نقطه شهر تهران از سطح دریا: شهر تهران از نظر زمین‌لرزه جزء مناطق پرزیان (۸ تا ۱۰ درجه مرکالی) به شمار می‌آید.[۳۶] گسل‌هایی که در تهران و حومه تا شعاع ۱۵۰ کیلومتری مرکز شهر قرار دارند، عبارتند از گسل مشاء، گسل شمال تهران، گسل ری، گسل طالقان، گسل ایوانکی و گسل ایپک که بررسی رفتار آن‌ها حایز اهمیت است.[۳۷]

شهر تهران، به طور پیوسته در معرض خطر سیل قرار دارد. از دلایل اصلی این موضوع، می‌توان اختلاف ارتفاع زیاد، شرایط اقلیمی خاص، وجود رودخانه‌های فراوان مانند رود کرج، رود دربند، رود چیتگر و مسیل‌های متعدد و قرارگرفتن شهر تهران در پای کوه را نام برد.[۳۸] همچنین در شهر تهران، ۱۲ حوزه آبریز بالادست مسلط بر آب و ۱۴ کیلومتر نوار مولد سیل از دارآباد تا غرب دره فرحزاد وجود دارد.[۳۹]

زلزله و گسل‌های تهران[ویرایش]

تهران در هزار سال اخیر شاهد چهار زمین‌لرزه بزرگ بوده‌است. تهران آخرین زلزله شدید خود را در سال ۱۸۳۰ میلادی، شاهد بوده‌است.[۴۰]

تهران از لحاظ موقعیت زمین‌شناختی بر روی گُسل‌های فعالی قرار گرفته که باعث رانش زمین و زمین‌لرزه می‌شوند.[۴۱] از میان بسیاری از گسل‌های فعال تهران، احتمال فعال‌شدن سه گُسل به نام‌های، «گسل مشا، گسل شمال تهران و گسل جنوب ری» بیش از بقیه وجود دارد.[۴۲]

بسیاری از ساختمان‌ها و آپارتمان‌های تهران کیفیت ساخت‌وساز پائینی دارند و از این روی به گفته بسیاری از کارشناسان، در صورت وقوع زلزله در تهران، بسیار پرتلفات خواهد بود.[۴۳][۴۴]

مهرداد شیروانی بازدید : 46 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

مازَندَران (به مازندرانی: مازِرون یا مازِندِرون) دربارهٔ این پرونده تلفظ استانی در شمال ایران و در کرانه‌های جنوبی دریای خزر می‌باشد. شهرستان ساری، مرکز و پرجمعیت‌ترین شهر است. این استان هم‌مرز با استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان است.[۳]

قله دماوند مرتفع‌ترین قله ایران در مازندران و در شهرستان آمل قرار دارد. این استان از لحاظ جاذبه‌های گردشگری و جذب توریست رتبه یک را در ایران دارا است و از جنگل، دشت، کوه، تاریخ و دریا سود بسزایی می‌برد. مازندران بلندترین (کوه دماوند) و پست ترین (دریای خزر) نقاط ایران را در خود جای داده است. این استان یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق از لحاظ تراکم جمعیتی و یکی از غنی‌ترین آنها از لحاظ منابع گوناگون زیرزمینی می‌باشد. این استان دارای ۲۲ شهرستان است. مازندران قدیمیترین مردم را در جهان از نظر یک جا نشینی دارد. روز ۱۴ آبان هم روز مازندران نام‌گذاری شده است.

مردم مازندران به زبان تبری (مازندرانی) و فارسی سخن می‌گویند. مازندران با جمعیتی بیش از ۳ میلیون نفر و حدود ۴٫۰۹ درصد جمعیت کشور از وسعتی معادل ۱٫۴۶درصد ایران برخوردار است. اما قرار گرفتن آن در ساحل جنوبی بزرگترین دریاچه جهان موسوم به دریای مازندران یا دریای کاسپین یا خزر و همجواری با چهار کشور ساحلی این دریا یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان از یک سو و قرار گرفتن در شمال کلان‌شهر تهران (پایتخت ایران) از موقعیت جغرافیایی استراتژیکی برخوردار است. امتیاز حمل و نقل دریایی با کشورهای همسایه از طریق منطقه ویژه و بندر قدیمی نوشهر، و منطقه ویژه و جدید امیرآباد بهشهر و اسکله نفتی نکا در شرق مازندران، اتصال آن به شبکه سراسری راه آهن کشور، وجود فرودگاه‌های بین‌المللی فرودگاه دشت ناز (ساری)، نوشهر(قدیمی ترین فرودگاه مازندران) و رامسر، برخورداری از سه جاده شوسه ارتباطی با استان تهران، و اقدام به سرمایه‌گذاری در طرح در دست ساخت بزرگراه تهران ـ شمال (نوشهر) با امکان دسترسی سریع با فاصله کوتاه ۱۲۰ کیلومتر ارتباط تهران ـ مازندران، عبور خطوط بین‌المللی فیبر نوری، شبکه ارتباطی بسیار قوی و گسترده‌ای را در مسیر کریدور بین‌المللی شمال ـ جنوب از هلسینکی (فنلاند)، به بندر لاوان (روسیه) تا ساحل دریای خزر فراهم آورده‌است و همچنین جاده بین‌المللی هراز در این استان باعث ترددهای بالایی شده‌است.

دسترسی به زیر ساخت‌های مناسب ارتباطی، به همراه تسهیلات ویژه زیر بنایی آب، برق، فاضلاب و گاز همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی بسیار حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد برای توسعه صنعت گردشگری و دسترسی به بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه سریع را در قالب بخشهای محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات را یکجا در خود گرد آورده است. همچنین برخورداری از میراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی مازندران در میان استان‌های کشور، شرایط مناسبی برای گسترش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی استان در سطح منطقه شمال و ایران فراهم آورده‌است.این استان باسوادترین استان کشور است.[۴]

شهرستان‌ها

 

با اجرای طرح همسانسازی کدها، کد همه ی شهرستان های استان مازندران به ۰۱۱ تغییر کرد و شماره های مشترکان تلفن ثابت از ۷ رقم به ۸ رقم تغییر کرد.

شهرستان‌های استان مازندران
شهرستانجمعیت (۱۳۹۰)[۵]مساحت
شهرستان آمل ۳۷۰٫۷۷۴ ۳۰۷۴٫۴
شهرستان بابل ۴۹۵٫۹۹۷ ۱۵۷۸٫۱
شهرستان بابلسر ۱۲۵٫۴۰۹ ۲۴۶٫۵
شهرستان بهشهر ۱۵۵٫۲۴۷ ۱۴۱۶٫۲۷
شهرستان جویبار ۷۳٫۵۵۴ ۲۸۵٫۵
شهرستان چالوس ۳۸٫۶۹۴ ۱۵۹۷٫۳
شهرستان کلاردشت ۳۹٫۵۴۸ ۰۰۰
شهرستان رامسر ۶۸٫۳۲۳ ۷۲۹٫۸
شهرستان ساری ۴۷۰٫۰۱۲ ۳۰۸۵٫۳
شهرستان سوادکوه ۷۰٫۵۹۰ ۲۰۷۸
شهرستان سوادکوه شمالی ۰ ۰۰۰
شهرستان سیمرغ ۳۳٫۰۱۲ ۰۰۰
شهرستان تنکابن ۱۵۳٫۹۴۰ ۲۱۴۰
شهرستان عباس‌آباد ۴۷٫۵۹۱ ۰۰۰
شهرستان فریدون‌کنار ۵۸٫۳۳۶ ۹۹٫۲
شهرستان قائم‌شهر ۲۷۴٫۰۳۹ ۴۵۸٫۵
شهرستان گلوگاه ۳۸٫۸۴۷ ۴۵۱٫۲۳
شهرستان محمودآباد ۹۶٫۰۱۹ ۲۶۲٫۸
شهرستان میاندرود ۵۵٫۷۷۶ ۴۹۹٫۲
شهرستان نکا ۱۱۱٫۹۴۴ ۱۳۵۸٫۸
شهرستان نوشهر ۱۲۸٫۶۴۷ ۱۷۱۶٫۵
شهرستان نور ۱۱۰٫۰۵۸ ۲۶۷۵

وضعیت جغرافیایی

مازندران به خاطر جغرافیای گوناگون آن که شامل جلگه‌ها، علفزارها، بیشه‌ها و جنگل‌های هیرکانی با صدها گونه گیاهی منحصر به فرد در جهان است و آب و هواهای گوناگون از سواحل شنی با پست‌ترین نقطه، تا کوهستان‌های ناهموار و پوشیده از برف البرز با داشتن یکی از هفت آتشفشان معروف دنیا، کوه دماوند، شناخته شده‌است.

رشته کوه‌های البرز هم‌چون سدی بلند مازندران را به دو قسمت جلگه‌ای و کوهستانی تقسیم کرده است و به همین دلیل این استان از قسمت داخلی ایران جدا شده‌است. بخشی از البرز غربی و البرز شرقی و تمامی البرز مرکزی در این محدوده قرار دارد و شیب زمین از منطقه کوهستانی به سوی جلگه و دریا کاهش می‌یابد. رشته کوه‌های البرز دارای کوه‌های فرعی است که از جنوب به شمال و یا به موازات دریا کشیده شده‌است. از مرتفع‌ترین قلل مازندران می‌توان بادله کوه، کوه چنگی و کوه سفید را در شهرستان ساری نام برد. بلندترین قله‌هایی که به موازات دریا کشیده‌شده‌است عبارتند از سیالان با ارتفاع ۴۱۲۵ متر از سطح دریا و تخت سلیمان با بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا در جنوب شرقی شهرستان تنکابن و قله شور، کلارآباد و سیاه سنگ در شهرستان نوشهر.

ناهمواری‌ها

این استان قسمت جنوبی آن کوهستانی و قسمت شمالی آن جلگه‌ای ساحلی می‌باشد. شیب آن به طرف مشرق در دشت گرگان است که به تدریج به ارتفاعات غربی خراسان منتهی می‌شود و به علت فراوانی نسبی آب و فرسایش کوه‌ها، آبرفت‌های ناشی از آن در دریا ته‌نشین شده و جلگه مازندران را تشکیل داده است.

آب و هوا

آب و هوای مازندران با توجه به وجود دریا، کوه و جنگل به دو نوع معتدل مرطوب و کوهستانی تقسیم می‌شود.

مرطوب و معتدل

وجود دریای کاسپین یا خزر و رشته کوه‌های البرز و نزدیکی این دو مظهر طبیعت به یکدیگر در نواحی جلگه‌ای تا کوهپایه‌های شمالی البرز، آب و هوای معتدل و مرطوب را به وجود آورده‌است، تابستان‌های آن به ویژه در سواحل دریا، گرم و مرطوب است. زمستان‌های این نواحی معتدل و مرطوب و به ندرت یخ بندان می‌شود.

کوهستانی

شامل آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای سرد کوهستانی است. دوری از دریا و افزایش تدریجی ارتفاع در اراضی جلگه‌ای، تغییرات خاصی را در آب و هوای این استان پدید آورده‌است. به طوری که در ارتفاعات ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متری، آب و هوای معتدل کوهستانی با زمستانی‌های سرد و یخ بندان طولانی و تابستان‌های کوتاه و معتدل وجود دارد. در ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر که دمای هوا به شدت پایین می‌آید، دارای زمستانی‌های سرد همراه با یخ بندان طولانی و تابستان‌ها کوتاه و خشک است. در این نواحی هوا غالباً برفی است و در ارتفاعات مهم چون تخت سلیمان و دماوند یخچال‌های کوهستانی و طبیعی ایجاد شده‌است. میانگین میزان ریزش باران در این استان کمتر از گیلان است.

مهرداد شیروانی بازدید : 25 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

استان گُلِستان از استان‌های شمالی ایران است. مرکز این استان گرگان است

نام

گلستان نام جدید سرزمین تاریخی است که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشته‌های دوران اولیه اسلامی به نام (جرجان) و از اسفند ۱۳۱۶ گرگان نامیده شده‌است. این استان تا سال ۱۳۷۶ بخشی از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانی مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد. بیش‌تر شهرهای کنونی استان از دیرینگی چندانی برخوردار نیستند و از بزرگ‌شدن روستاها به وجود آمده‌اند و به عبارتی روستا شهر به شمار می‌آیند. با این همه، شهرهای گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخی دارند. روستاهای استان گلستان به صورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستای جاده‌ها و رودها به صورت طولی و در بخش‌های کوهستانی به صورت پله‌ای هستند.

پیشینه تاریخی

یشینه تاریخی این سرزمین به ۷ هزار سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای (فرنگ) بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی بر می‌گردد. پژوهش‌های تازه نشان داده‌است که منطقهٔ گرگان از ۶ هزار سال پیش تمدن پیش از آریایی‌ها را در خود جای داده بوده‌است؛ کهن‌ترین آثار دورهٔ نوسنگی ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکی بهشهر پیدا شده‌است. این آثار از آشنایی مردمان آن زمان به سفالگری، هنر بافتن، اهلی کردن جانورانی مانند بز کوهی و ساخت ابزارهای سنگی صیقلی حکایت دارد. کاوش‌های تورنگ‌تپه، در نزدیکی گرگان، نیز نشان داده‌است که این منطقه دارای روستاهای پر جمعیت، سفالگری انبوه و شبکهٔ آبیاری کشاورزی بوده‌است و دیرینگی آن دست کم به اندازهٔ شهر سوخته در سیستان است. نام این سرزمین در سنگ نوشته‌های هخامنشی، از جمله سنگ نوشتهٔ داریوش در بیستون، به صورت ورگانه و در نوشته‌های پهلوی به صورت گورکان آمده‌است.

تاریخ‌نگاران یونانی از آن با نام هیرکانی یاد کرده‌اند. پدر داریوش هخامنشی زمانی فرمان‌روای این منطقه بوده‌است. اسب سواران گرگانی همواره مورد توجه هخامنشی‌ها بودند و داریوش برخی از گرگانی‌های دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد. می‌گویند شهر باستانی استرآباد را خشایارشاه به یادبود زن یهودی خود، که او را استر (ستاره) نام نهاده بود، ساخت. در زمان اردوان دوم اشکانی (۱۲۸-۱۲۴ پیش از میلاد) هیرکانی و کارمانیا (کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سدهٔ دوم پس از میلاد به طور مستقل آن را اداره کردند.

این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاه‌های بهاری و تابستانی شاهان اشکانی بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ که به نام سد سکندر شناخته می‌شود (این دیوار در برخی منابع تازه «دیوار گرگان» خطاب می‌شود) آغاز شد تا از یورش هون‌ها به خاک ایران جلوگیری کند. کار ساختن این دیوار، که درازای آن را از ۱۵۵ تا ۱۷۰ و گاهی ۳۰۰ کیلومتر نوشته‌اند، در دورهٔ ساسانی نیز پیگیری شد و می‌گویند که انوشیروان به بازسازی آن فرمان داد.

در همین دورهٔ ساسانی بناهای محکمی در مرز و در جای جای منطقه برای پایداری در برابر یورشگران ساخته شد. پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال ۳۵ قمری خراجگزار عرب‌های مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال ۹۸ قمری فتح کرد و شهر جرجان از آن پس کرسی ولایت جرجان شد. این شهر در سدهٔ ۳ و ۴ هجری بسیار آباد شد و در روزگار فرمان روایی‌های مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهی در دست آل بویه و گاهی سامانیان بود تا این که آل‌زیار بر آن جا دست یافتند و به‌آبادی آن کوشیدند. (توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغول‌ها ویران شد و شهر کنونی گرگان، زمانی استرآباد نامیده می‌شد)

خاندان آل‌زیار شناخته شده ترین فرمان‌روایان این منطقه هستند که از آغاز سدهٔ چهارم (۳۱۶ قمری) تا میانهٔ سدهٔ پنجم (۴۳۵ یا ۴۴۱ قمری) در منطقهٔ گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایی کردند و گاهی تا ری، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند. مرداویج، بنیان‌گذار این دودمان، ریشهٔ خود را به شاهان گذشتهٔ ایران می‌رساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهی ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. با این همه، نه تنها او بلکه فرمان‌روایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهای بزرگی دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایی آن‌ها پایان دادند. قابوس بن وشمگیر، شناخته شده ترین فرمانروایان آل‌زیار است که آوازهٔ دانش دوستی اش باعث شده بود بزرگانی چون ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا به سوی گرگان بروند.

بیرونی برخی از پژوهش‌های خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثار الباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس کتابی با نام قابوس‌نامه برجای مانده‌است که از آثار ادبی و اخلاقی مهم ایران به شمار می‌آید. بنای برج قابوس، در شهر گنبدکاووس نیز به فرمان او ساخته شده‌است که بزرگ‌ترین بنای آجری جهان به شمار می‌آید.

مردم[ویرایش]

جمعیت استان گلستان براساس بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱٬۶۱۷٬۰۸۷ نفر است که از این تعداد ۷۳۲۶۹۹ نفر شهرنشین و ۸۹۴۵۳۹ نفر روستانشین می‌باشند. در استان، تنها دو شهر گرگان (۲۷۴٬۴۳۸) و گنبد کاووس (۱۲۹٬۱۶۷) دارای جمعیتی بیش از صد هزار نفر می‌باشند.[۲][پیوند مرده]

اقوام متعددی در این استان زندگی می‌کنند که شامل ترکمن‌ها، فارسی زبانان، سیستانی‌ها، بلوچ‌ها، ترک‌ها (آذربایجانی و قزلباش)، مازندرانی و قزاق‌ها می‌شوند.[۳]

فارس‌ها به دو دستهٔ بومی و مهاجر تقسیم می‌شوند. فارس‌های بومی بیشتر به گویش‌های گرگانی، فندرسکی، کتولی و مازندرانی تکلم می‌کنند. مهاجرین به استان هم بیشتر سیستانی، بلوچ، سمنانی و خراسانی هستند.[۴] فارسی‌زبان‌ها بیشتر در مرکز و جنوب استان و مازندرانی‌ها در روستاهای نیمه غربی استان سکونت دارند.[۴] آذری‌ها در شهرستان گنبد کاووس[۵] و قزاق‌های استان گلستان نیز بیشتر در گرگان وتکرها (ته کر) در نگین شهر وزابل اباد ومینودشت سکونت دارند.

ترکمن‌ها در بخش شرقی، مرکزی و شمالی استان و همچنین در مرکز استان سکونت دارند.[۶] سنی‌مذهب هستند و به زبان ترکمنی تکلم می‌کنند.[۴]

تقسیمات اداری[ویرایش]

این استان در اسفند سال ۱۳۸۷ دارای ۱۴ شهرستان به نام‌های آزادشهر، آق قلا، گرگان، گنبدکاووس، بندر ترکمن، گمیشان، رامیان، کردکوی، بندرگز، علی‌آباد کتول، گالیکش، کلاله، مراوه تپه و مینودشت و دارای ۲۵ شهر و ۲۳ بخش و ۵۳ دهستان می‌باشد.

مذهب[ویرایش]

اهل تشیع را تمامی گروه‌های فارسی زبان، ترک (آذری و قزلباش) و زابلی و اهل تسنن را تمام گروه‌های ترکمن، قزاق و بلوچ تشکیل می‌دهند. مسیحیان، بهاییان و صوفیان گنابادی از اقلیت‌های کوچک مذهبی استان هستند.

اقتصاد استان[ویرایش]

کشاورزی ودام پروری[ویرایش]

استان گلستان بیش از ۶۰۰ هزار هکتار زمین، آبی و دیم، زیر کشت دارد. گندم، جو، پنبه و آفتاب‌گردان از فراورده‌های کشاورزی اصلی این استان است. بیش از۵۰ درصد از پنبه و ۱۰ درصد گندم کشور از این استان به دست می‌آید. در سال کشاورزی ۸۳-۱۳۸۲ یک میلیون و دویست هزار تن گندم در استان برداشت شد. برنج، سویا، بادام‌زمینی، سبزی‌ها، به‌ویژه خیار و کاهو، کلزا، زیتون و دیگر دانه‌های روغنی نیز در استان کشت می‌شود. بیش از ۴۰ در صد دانه‌های روغنی کشور از زمین‌های این استان به دست می‌آید و از این نظر رتبهٔ نخست را در کشور دارد. دامپروری هم به روش دیرین و هم به روش نوین انجام می‌شود. این استان دارای سرزمین‌های ییلاقی و قشلاقی مناسبی است ییلاق‌ها در بخش‌های کوهستانی جنوب استان و قشلاق‌ها در بخش‌های شمال و شمال شرقی هستند. طایفه‌های کرد بیش‌ترین کوچ‌رونده‌های استان را می‌سازند که بیش‌تر آن‌ها از استان خراسان هستند. آن‌ها همراه با دامداران سمنان و شاهرود قشلاق خود را در شهرستان‌های گنبد کاووس و کلاله می‌گذرانند.

بخش بسیار کمی از ترکمن‌های استان نیز شیوهٔ کوچ نشینی گذشتگان خود را نگه داشته‌اند و در چادرهایی به نام آلاچیق زندگی می‌کنند. این کوچ‌نشینان از دو طایفهٔ بزرگ ترکمن هستند: گوکلان‌ها که در شرق گنبد تا مرز خراسان شمالی و یموت‌ها که در غرب گنبد کاووس تا دریای خزر دیده می‌شوند. آن‌ها در کنار گوسفندان خود به پرورش شتر نیز به شمار اندک می‌پردازند. پرورش ماکیان، به‌ویژه مرغ، پرورش کرم ابریشم و پرورش ماهی نیز در استان انجام می‌شود. پرورش ماکیان در مرغ‌داری‌ها نوین در جای جای استان انجام می‌شود. پرورش کرم ابریشم بیش‌تر در شهرهای شرقی استان، به‌ویژه شهرستان مینودشت، دیده می‌شود. نوغان‌داران این استان در سال ۱۳۸۴ بیش از ۲۷۲ هزار کیلوگرم پیلهٔ کرم ابریشم به دست آوردند. ماهی‌گیری در خلیج گرگان و بخش‌های غربی دریای خزر انجام می‌شود و پرورش ماهی در دریاچه‌های مصنوعی، که به آب‌بند شناخته می‌شوند، در کنار رودخانه‌ها و نیز دشت‌هایی که برای کشاورزی مناسب نیستند، به‌ویژه در بخش‌های شمالی شهرستان گنبد کاووس، انجام می‌شود. دو مرکز پرورش ماهیان خاویاری و یک مرکز پرورش ماهیان استخوانی در استان به کار تولید بچه ماهی می‌پردازند و این استان در تولید ماهیان گرمابی جایگاه چهارم را در کشور دارد. طرح پرورش ماهی قزل‌آلا در کشتزارها نیز در حال انجام است.

مهرداد شیروانی بازدید : 26 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

استان خراسان جنوبی یکی از استان‌های ایران است. این استان در شرق ایران واقع شده و مرکز آن، شهر بیرجند است. استان خراسان جنوبی، با مصوبه مجلس شورای اسلامی و پس از تقسیم استان خراسان به سه استان، در سال ۱۳۸۲ ایجاد شد.

مساحت این استان ۱۵۱٬۱۹۳ کیلومتر مربع است که از این نظر سومین استان ایران است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰، جمعیت آن برابر با ۷۳۲٬۱۹۲ نفر[۱] می‌باشد و از این نظر ۲۸اُمین استان کشور است.

موقعیت جغرافیایی

این استان از شمال با استان خراسان رضوی، از غرب با استان‌های یزد، اصفهان و سمنان، از شرق با کشور افغانستان و از جنوب با استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان هم‌مرز است.

استان خراسان جنوبی، دارای ۱۱ شهرستان، ۲۵ بخش، ۶۱ دهستان و ۲۸ شهر است.

شهرستان‌ها

شهرستان‌های این استان عبارت‌اند از:

شمارهنام شهرستانتاریخ شهرستان شدن[۴]جمعیت[۱]
۱ شهرستان بیرجند ۱۳۱۶ ۲۵۹٬۵۰۶
۲ شهرستان فردوس ۱۳۲۳ ۴۱٬۶۲۶
۳ شهرستان طبس ۱۳۳۹ ۶۹٫۶۵۸
۴ شهرستان قائنات ۱۳۵۸ ۱۵۲٬۴۰۱ (با احتساب زیرکوه)
۵ شهرستان نهبندان ۱۳۶۸ ۵۷٬۲۵۸
۶ شهرستان سربیشه ۱۳۸۲ ۳۹٬۴۸۷
۷ شهرستان درمیان ۱۳۸۴ ۵۵٬۰۸۰
۸ شهرستان سرایان ۱۳۸۴ ۳۲٬۴۹۳
۹ شهرستان بشرویه ۱۳۸۷ ۲۴٬۶۸۳
۱۰ شهرستان زیرکوه ۱۳۹۱ ۴۸٬۳۵۲ (سرشماری ۱۳۸۵)
۱۱ شهرستان خوسف ۱۳۹۱ ۲۴٬۹۲۲ (سرشماری ۱۳۸۵)
شهرها

مهم‌ترین شهرهای استان خراسان جنوبی، بیرجند، فردوس، طبس و قائن هستند.

جاذبه‌های گردشگری

استان خراسان جنوبی، در مسیر محورهای ارتباطی استان‌های جنوبی ایران با مشهد قرار دارد. محور اصلی ارتباطی استان‌های یزد، کرمان، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان به مشهد، از فردوس می‌گذرد. همچنین محور ارتباطی استان سیستان و بلوچستان به مشهد از شهرهای نهبندان، سربیشه، بیرجند و قائن عبور می‌کند. یکی از قدیمی ترین جاذبه های گردشگری ثبت شده در استان خراسان جنوبی سنگ نگاره کال جنگال در ۵ کیلومتری جنوب شهر خوسف و متعلق به دوره اشکانی است که در بررسی های جدید 14 سنگ نگاره در نزدیکی آن شناسایی شده است .[۵] دیگر جاذبه های گردشگری استان عبارت اند از:

کشاورزی

استان خراسان جنوبی رتبهٔ اول تولید محصولات باغی زرشک و عناب و رتبه دوم تولید زعفران و پنبه را در سطح ایران داراست. همچنین این استان، ششمین تولیدکنندهٔ انار در بین استان‌های ایران است و شهرستان فردوس پس از شهرستان‌های ساوه و نی‌ریز، سومین تولیدکنندهٔ انار در ایران است.[۶] پسته، بادام، سیب،

، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، زردآلو، هلو، خرما، توت، شاتوت، گردو، انجیر و سنجداز دیگر محصولات باغی این استان است.

در بخش محصولات زراعی، این استان در تولید چغندرقند، رتبه هشتم کشور را داشته و همچنین گندم، جو، پنبه، حبوبات، محصولات جالیزی و گیاهان علوفه‌ای در این استان کشت می‌شوند.[۷]

در بخش دامپروری، پرورش مرغ گوشتی و تخم‌گذار، گاو شیری و گوشتی، گوسفند، بز و شتر به صورت سنتی و صنعتی انجام می‌پذیرد.

مهرداد شیروانی بازدید : 19 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

استان خراسان رضوی یکی از استان‌های خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.

واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.

مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.

خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شده‌است.[۱]

تاریخچه

خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.

جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.

امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.

در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.

آمار جمعیتی

تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن می‌باشد.[۲]

مهرداد شیروانی بازدید : 31 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

استان خراسان شمالی به مرکزیت شهر بجنورد یکی از استان‌های کشور ایران است. این استان با مصوبه دولت در سال ۱۳۸۳ و پس از تقسیم استان خراسان به سه استان، ایجاد شد.

مساحت این استان ۲۸۴۳۴ کیلومتر مربع است که از این نظر پانزدهمین استان ایران و جمعیت آن ۸۱۱۵۷۲ نفر می‌باشد.

آمار جمعیتی

براساس آمار سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران، نرخ باسوادی در این استان برابر ۷۹٫۱۳ درصد، نرخ شهرنشینی برابر با ۴۸٫۳۶ درصد، نرخ بیکاری ۵٫۹ و نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰٫۷ درصد بوده‌است.[۲]

موقعیت جغرافیایی

استان خراسان شمالی با مساحتی حدود ۲۸۱۷۹ کیلومتر مربع از ۸ شهرستان بجنورد (مرکز استان)، شیروان، اسفراین، مانه و سملقان، راز وجرگلان، جاجرم، فاروج و گرمه تشکیل شده است. این استان از نظر موقعیت جغرافیایی؛ از شمال با کشور ترکمنستان، از شرق و جنوب با استان خراسان رضوی، از جنوب غربی با استان سمنان و از غرب با استان گلستان هم‌مرز است. آثار کشف شده در این استان نشان از قدمت تاریخی کهن آن دارد. محوطه باستانی معروف به پهلوان و تپه حیدران جاجرم، قدمتی بیش از ۱۲ هزار سال دارند. قدیمی ترین اثر باستانی پابرجای قبل از اسلام (بنای سنگی اسپاخو) در غرب شهرستان مانه و سملقان در فاصله ۵ کیلومتری شمال شاهراه آسیایی در روستای اسپاخو نیز دلیل دیگری بر صحت این ادعا است این استان از نظر موقعیت جغرافیایی از شمال با کشور ترکمنستان (با ۲۸۱ کیلومتر مرز مشترک)، از شرق و جنوب با استان خراسان رضوی، از جنوب غربی با استان سمنان و از غرب با استان گلستان هم‌مرز است.

تقسیمات کشوری

ین استان از ۸ شهرستان، ۱۶ شهر و ۱۶ بخش، ۴۰ دهستان و ۸۶۲ روستای دارای سکنه تشکیل شده‌است

شهرستان‌ها

شهرها: * آشخانه ۱۴ هزار نفر

اقوام و زبان‌ها

اقوام ساکن در استان خراسان شمالی شامل فارسی‌زبانان (بومی تات و غیره)، کردهای کرمانج، ترکها می‌باشند. زبان‌های رایج نیز فارسی، کردی کرمانجی و ترکی خراسانی می‌باشد. به طور کل کردهای کرمانج ۳۷ درصد ترکیب جمعیت استان را تشکیل می‌دهند. پارسی‌ها ۲۹ درصد، ترک‌ها ۲۷ درصد و ترکمن‌ها ۵ درصد و اقوام عرب و بلوچ و لر نیز در این استان سکونت دارند.[۶]

فارس‌ها بومیان این استان هستند.[۷] گویش محلی فارسی ساکنان بومی خراسان شمالی تاتی نامیده می‌شود که در محلاتی از شهر بجنورد،[۲] در شهر سنخواست و پیرامون، شوقان و غیره رواج دارد.[۸] هم‌چنین مردم روستاهای روئین، ارکان، کسرق، بیدواز، نیش‌کیش، گنجدان، کوران و قلعه‌نو در شهرستان اسفراین، ۱۴ درصد مردم شهر اسفراین، مردم شهر راز و روستاهای گیفان، طبر، محمدآباد در شهرستان بجنورد، و روستاهای مهرآباد، برزل‌آباد، حصار سه‌یک‌آب، فیض‌آباد، اسلام‌آباد، امان‌آباد، کارخانه قند، منصوران، امامزاده مشهد طرقی بالا و پایین، و گلیان و برزلی و ورک در شهرستان شیروان.[۷]

در دوران‌های بعد مردم ترک‌زبان گرایلی (گراییت_که در زمان حمله مغول به ایران آمده‌اند) نیز به این مناطق کوچیدند و بعداً در زمان شاه‌اسماعیل و شاه‌عباس صفوی گروهی از مردم کرمانج (شاخه‌ای از کردها) از غرب ایران و برخی از ترک‌زبان‌های ایران نیز به خراسان شمالی کوچانده شدند.[۷]

نظرسنجی سال ۱۳۸۹

طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونه گیری شد در استان خراسان شمالی به قرار زیر بود: ۲۷٫۸ فارس (۲۴٫۱٪ مرد، ۳۰٫۸٪ زن)، ۲۰٫۶ ترک (۱۹٫۵٪ مرد، ۲۰٫۹٪ زن)، ۴۶٫۱ کرد (۴۹٫۴٪ مرد، ۴۴٪ زن)، ۳٫۳ شمالی شامل ترکمن، گیلک، مازنی و تالشی (۴٫۶٪ مرد، ۲٫۲٪ زن) و ۲٫۲ سایر بودند.[۹]

مهرداد شیروانی بازدید : 38 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

  معما:
شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، 60 شصت درجه است و طرف دیگر 30 سی درجه است.
خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است ...
تخم به کدام سمت پرت می شود؟
اول سعی کنید خودتان جواب معما را پیدا کنید پاسخ در ادامه مطلب

مهرداد شیروانی بازدید : 24 جمعه 26 دی 1393 نظرات (1)

پاریس پایتخت کشور فرانسه است.

در دشت های  بزرگ فرانسه غلات کشت می شود.

در غرب فرانسه ،شهرستان بروتون به طرف دریا پیش رفته است . این منتقه هوای مرطوبی دارد.

قصر ورسای در فرانسه بسیار معروف است.این قصر برای لوئی چهاردهم،پادشاه فرانسه ساخته شده است.

مهرداد شیروانی بازدید : 23 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

خَرگوش پستانداری است علفخوار، از تیره خرگوشان (Leporidae) و دارای اندامی شبیه به گربه و گوش‌های دراز و لب‌های شکافدار. دست‌های خرگوش از پاهایش کوتاهتر است. و بسیار تند حرکت می‌کند، و دارای انواع مختلف است. در حدود ۶ تا ۸ بچه به دنیا می‌آورد.

در هنگام زمستان به دلیل داشتن پوست سفید پیدا کردن او در برف دشوار است. تغییر رنگ پوست این حیوان ما را به شگفت می‌آورد یعنی در زمستان سفید شدن پوست این جانور و در تابستان خاکستری یا قهوه‌ای شدن آن. می‌توان این خرگوش را مانند آفتاب‌پرست دانست که او نیز تغییر رنگ می‌دهد. خرگوش قطبی سوراخ‌هایی به عمق ۲ متر در برف حفر می‌کند که این مکان جای مناسبی برای مخفی کردن کودکان به هنگام خطر است.

خاستگاه اصلی این جانور اسپانیا و آفریقای شمالی است[نیازمند منبع] اما به بعضی از کشورهای دیگر هم مهاجرت کرده‌است. این خرگوش گیاهان بومی را می‌خورد و باعث می‌شود که سایر جانوران گرسنه بمانند. این جانور همچنین محصولات کشاورزی را منهدم می‌کند و برای خود سوراخ‌های زیرزمینی حفر می‌کند.

یکی از گونه‌های خرگوش، خرگوش آنقوره است. با توجه به میانگین ۵ تا ۶ بچه در هر زایمان، می‌توانند ۵۰ الی ۶۰ بچه در سال تولید کنند. این نوع خرگوش می‌تواند از سه ماهگی باردار شود.

خرگوش‌ها بیش از ۴۴ گونه‌اند (اهلی و صحرایی). رنگ آن‌ها خاکستری و قهوه‌ای است. خرگوش‌های دست آموز رنگ‌های گوناگونی دارند. طول آن‌ها تا ۶۰ سانتیمتر و وزن آنها تا ۵ کیلوگرم هم می‌رسد. طول عمر آنها تا ۶ سال و دشمنان آنها روباه، مار، عقاب، و انسان هستند. آن‌ها از نوع پستان‌داران هستند. سرعت خرگوش به ۴۰ کیلومتر در ساعت هم می‌رسد. خرگوش ماده قادر است که ۵ تا ۸ بچه به دنیا بیاورد.

زیست‌شناسی

فرگشت

حفرهٔ بینی خرگوش توسط استخوان نرمی به نای پیوند خورده‌است که تنها هنگام بلعیدن کنار می‌رود برای همین خرگوش‌ها همواره ناچارند تا از راه بینی نفس بکشند. خرگوش‌ها دو سری دندان پیشین دارند که یکی پشت دیگری جای دارد. به کمک این دندان‌ها است که می‌توان خرگوش‌ها را از دستهٔ جوندگان، که بیشتر با آن‌ها اشتباه گرفته می‌شوند، جدا کرد.[۳] کارل لینه ریشهٔ خرگوش‌ها و جوندگان (مانند موش صحرایی، موش، سنجاب، همستر، سگ آبی و ...) را در گروه گلیرس رده بندی کرده بود. بعدها تصمیم بر آن شد که این دو دستهٔ جانوری را از گروه جدا کنند آن‌ها علت این همانندی‌ها را تنها در فرایند تکامل جانوران دیده بودند. هرچند، امروزه با مطالعه بر روی DNA و شناسایی اجداد آنان به این نتیجه رسیده‌اند که دوباره خرگوش‌ها و جوندگان را به گروه گلیرس مربوط بدانند.[۴]

ریخت‌شناسی

گوش‌های بلند خرگوش‌ها که گاهی بلندتر از ۱۰ سانتیمتر (۴ اینچ) هم می‌شوند، احتمالا برای شناسایی درندگان سازگار گشته‌اند. دو پای پشتی آن‌ها بسیار نیرومند است و چهار انگشت دارد اما پنجه‌های پیشین آن‌ها دارای پنج انگشت است.[۵] خرگوش در هنگام استراحت، جانوری کف‌رو است درحالی که هنگام دویدن بر روی پنجه به این سو و آن سو می‌رود. برای همین بیشتر، خرگوش‌ها را جانورانی پنجه‌رو می‌دانند. اندازهٔ بدن خرگوش می‌تواند از ۲۰ سانتیمتر (۸ اینچ) و ۰٫۴ کیلوگرم تا ۵۰ سانتیمتر (۲۰ اینچ) و بیش از ۲ کیلوگرم برسد. خز بدن آن‌ها هم معمولا نرم و بلند است و سایه‌های قهوه‌ای، خاکستری و زرد-قهوه‌ای دارد.[۲]

بوم‌شناسی

بیشتر گوارش خرگوش‌ها در رودهٔ بزرگ و سکوم انجام می‌شود. سکوم در این جانور نزدیک به ۱۰ سانتیمتر بزرگتر از معده است و همراه با رودهٔ بزرگ نزدیک به ۴۰ درصد فرایند گوارش را بر دوش می‌کشد.[۶] ساختار ماهیچه‌ای ویژهٔ اندام سکوم در این جانور اجازه می‌دهد تا روده بتواند رشته‌های گیاهی را از مواد گوارش شدنی جدا کند و رشته‌ها را به صورت مدفوع از بدن بیرون کند درحالی که مواد مغذی تر از راه غشاء مخاطی به صورت کورروده‌پروری جذب می‌شود. نام دیگر کورروده‌پروری «مدفوع شبانه» است. این مواد دارای ویتامین، پروتئین و مواد معدنی فراوانی است که برای سلامتی بدن خرگوش نیاز است. خرگوش این مواد را می‌خورد تا بتواند نیازهای خوراکی بدنش را فراهم کند (فرایندی مانند نشخوار کردن با اندکی تفاوت) پوشش مخاطی اجازه می‌دهد تا مواد مغذی از راه بخش اسیدی معده بگذرد و برای گوارش به روده برسد. خرگوش‌ها با این فرایند می‌توانند مواد مغذی بیشتری را از خوراکشان بیرون بکشند.[۷]

خرگوش جانوری است که همواره شکارچیان در کمین آن اند، برای همین همواره ناچار است از نسبت به پیرامونش هشیار باشد. برای نمونه در بخش مدیترانه‌ای اروپا، روباه‌های قرمز، گورکن و یکی از وشق ایبری از شکارچیان همیشگی خرگوش اند.[۸] خرگوش درصورت روبرویی با یک احتمال خطر، سرجایش خشکش می‌زند، پیرامونش را نگاه می‌کند و به دیگر خرگوش‌ها هشدار می‌دهد. در هنگام هشدار انگشت شست قوی ترش را بر روی زمین می‌گذارد. خرگوش‌ها میدان دید بسیار گسترده‌ای دارند.[۹] آن‌ها برای گریختن از چنگال شکارچی به صورت زیگ زاگ می‌پرند و درصورت گرفتاری با پاهای پشتی خود محکم بر بدن شکارچی می‌کوبند. همچنین از دندان‌های نیرومندشان کمک می‌گیرند و با گاز گرفتن تلاش می‌کنند تا از کشمکش بگریزند.[۱۰]

خواب

میانگین زمان خواب برای یک خرگوش در قفس ۸٫۴ ساعت است.[۱۱]

مهرداد شیروانی بازدید : 41 جمعه 26 دی 1393 نظرات (1)

تِمساح یا کروکودیل جانوری است خزنده دارای چهار دست و پا، در آب به راحتی شنا می‌کند، اما همیشه در آب نمی‌ماند و تخم‌هایش را در خشکی می‌گذارد. این حیوان دارای فک و دندان‌های بسیار نیرومند است و به گروه چهاراندامان از تیره تمساحیان (Crocodylidae) تعلق دارد. این خزندهٔ آبی و خشکی بزرگ در سراسر مناطق استوایی آفریقا، آسیا، آمریکا و استرالیا زندگی می‌کند. تمساح مانند سایر موجودات ساکن در رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و سرزمین‌های مرطوب در آب‌های شیرین و گاهی در آب‌های کمی شور زندگی می‌کند.

نام

تمساح واژه ای است که برای نامیدن انواع مختلف کروکودیل از جمله کایمن و الیگاتور استفاده می‌شود. در گذشته واژه نهنگ به جای تمساح استفاده می‌شد اما در قرن بیستم نهنگ به واژه ای برای نامیدن وال‌ها تبدیل شد و تمساح جای آن را در معنی کروکودیل گرفت. امروزه بسیاری از اوقات نام تمساح و سوسمار به جای یکدیگر استفاده می‌شوند در حالی که سوسمار نام گروه دیگری از خزندگان، دربرگیرنده مارمولک، بزمجه و... است که در زبان انگلیسی بدان lizard گفته می‌شود.[۴]

تغذیه

تمساح اغلب از مهره‌داران دیگر مانند انواع ماهی‌ها، خزنده‌ها و پستانداران و بعضی وقت‌ها از بی‌مهرگانی مانند صدف‌ها و سخت‌پوستان با توجه به گونه‌های خود تغذیه می‌کنند. تمساح شجره تاریخی دارد و از زمانهای دور وجود داشته و این اعتقاد وجود دارد که از زمان دایناسورها به این طرف تغییرات ناچیزی داشته‌است.

مشخصات ظاهری و جسمی

به‌رغم سابقه ماقبل تاریخ، از انواع پیشرفته خزندگان هستند. برخلاف خزندگان دیگر، قلب چهار محفظه‌ای، دیافراگم و قشر مغزی هوشمند دارد. سیستم صوتی خارجی تمساح، علائم زندگی آبی و خاکی و سبک زندگی دوره‌ای دارد. تمساح دوزیست است. تمساح بدن خط دار ناصافی دارد و می‌تواند به سرعت و راحت در آب شنا کند و همچنین می‌تواند هنگام شنا پاهای خود را در کناره‌های بدن خود جمع کند و با کاستن از مقاومت آب سریعتر شنا کند. تمساح پاهایی باانگشتان چسبیده بهم دارد، گرچه این پاها برای پا زدن در آب به کار نمی‌رود، اما این خصوصیت امکان برگشت سریع و حرکتهای ناگهانی را در آب را به او می‌دهد. در مسافت‌های کوتاه، حتی بیرون از آب خیلی سریع می‌باشد. تمساح آرواره‌های فوق العاده قوی و دندان‌های تیز برای گرفتن و پاره کردن گوشت دارد.

اگر دهان تمساح بسته نگهداشته شود نمی‌تواند آن را باز کند. بهمین دلیل برای مطالعه یا حمل و نقل تمساح، معمولاً آرواره‌های او را با نوارهای فلزی یا با بندهای لاستیکی بزرگ که از تایر و تیوب اتومبیل تهیه می‌شوند، می‌بندند. تمساح همچنین حرکات جانبی محدودی در گردن خود دارد.

سن

در حال حاضر روشهای معتبری برای سنجش عمر تمساح وجود ندارد، بعضی از حلقه‌های رشد در استخوانها و دندانهای آنها استفاده می‌کنند که این غیر اصولی و غیر قطعی است، قدیمی‌ترین تمساح C. proposus در حدود هفتاد سال زندگی می‌کرده‌است، و شواهد محدودی نیز نشان می‌دهد که بعضی از انواع این حیوان بیش از صد سال عمر می‌کنند. یکی از قدیمی‌ترین نوع تمساح‌های شناخته شده در یک باغ وحش در روسیه ظاهراً در سن ۱۱۵ سالگی مرده‌است. گزارشهای جدید این موارد را تایید نمی‌کند.

اندازه

در اندازه گونه‌های مختلف تمساح تفاوتهای زیادی وجود دارد. از انواع استثنائی کوچک، افسانه‌ای یا جادویی تا گونه‌ای بزرگ‌تر، تمساح آب شور. گونه‌های بزرگ اغلب ۵ یا ۶ متر و وزن آنها ۱۲۰۰ کیلوگرم می‌باشد. علی‌رغم وزن زیاد گونه‌های بالغ، زندگی خود را از اندازه‌های خیلی کوچک شروع می‌کند.

تمساح وقتی که برای اولین بار از تخم بیرون می‌آید در حدود ۲۰ سانتیمتر طول دارد. اندازه‌ها با توجه به فصل و تغذیه و ترکیبات خون مادر فرق می‌کند. گونه‌های بزرگ‌تر ، همچنین بزرگ‌ترین خزنده روی زمین، تمساح آب شور است، که در استرالیای شمالی و کل آسیای جنوب شرقی زندگی می‌کند. بر طبق نظرات بعضی دانشمندان، اطلاعات موثقی در مورد اینکه تمساح‌های ماقبل تاریخ بیش از ۸٫۶۴ متر طول دارند، در دست نیست.

در شهر نورمنتون، کوئینزلند، استرالیا قالب فیبر شیشه‌ای یک تمساح وجود دارد که «کرایس کروک» نامیده می‌شود که عکس آن در سال ۱۹۵۸ توسط کریستینا پاولوسکی که حیوان را در بستر شنی رودخانه نورمن یافت، گرفته شده‌است. گزارشی از یک آب شور بطول ۸٫۲ متر در استرالیا وجود دارد. همچنین جمجمه یک تمساح آب شور از اوریسای هند وجود دارد که تخمین زده می‌شود که ۶٫۴ تا ۷ متر طول داشته‌است.

در ۱۶ ژوئن سال ۲۰۰۶ یک تمساح عظیم ۷٫۱ متری آب‌های شور در اوریسای هند به عنوان بزرگ‌ترین تمساح زنده جهان نامگذاری شد. این تمساح در محوطه حفاظت شده حیات وحش بیتارکانیکا زندگی می‌کند و در ژوئن سال ۲۰۰۶، در کتاب سوابق جهانی گینه ثبت شد.

مهرداد شیروانی بازدید : 46 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

مار، نوعی حیوان خزنده است که خودش را با خزیدن به جلو می‌کشد.

مارها از رده سوسماریان (Sauropsid)، زیرردهٔ دوکاوان (Diapsida)، فرورده پولک‌سوسمارشکلان (Lepidosauromorpha)، بالاراستهٔ پولک‌سوسماران (Lepidosauria)، راستهٔ پولک‌داران (Squamata)، زیرراستهٔ ماران (Serpentes) است.[۱]

برای تماشای انواع مارها در برخی کشورها مکان‌های ویژه‌ای وجود دارد به نام مارسرا


.

انواع مار

در جهان بیش از ۴۰۰۰ نوع مختلف مار وجود دارد که در خشکی و زیر زمین و در آب و گاهی هم بر روی درختان زندگی می‌کنند. این خزنده تقریباً در همه جای کره زمین به جز مناطق قطبی و برخی جزیره‌ها، یافت می‌شود. طول کوچک ترین مار حدود ۷ سانتیمتر است که برخی آن را با کِرم اشتباه می‌گیرند.

مارهای چمباته‌زن (فشاردهنده)


مارهای چمباته زن بزرگ‌ترین مارهای دنیا هستند و شامل پیتون‌ها و بواها می‌باشند. آنها غیرسمی هستند و حیوانات دیگر را با فشار دادن و له کردن از پا درمی‌آورند. مارهای جمع شونده دور شکار خود می‌پیچند و به تدریج حلقه را تنگ تر می‌کنند تا شُش‌ها دیگر قادر به باز شدن نباشند؛ درنتیجه حیوان خفه می‌شود. آنها نیز مانند مارهای دیگر قادر به جویدن نیستند و شکار خود را یکباره می‌بلعند.


مارهای زهرآگین

حدود ۷۰۰ گونه از ۳۲۰۰ گونه مارهای دنیا زهری هستند و شامل چندین مار هستند که می‌توانند انسان را بکشد. یک مار زهری زهر خود را از راه نیشهایش که یا توخالیند و یا شیار دارند تزریق می‌کند. وقتی که زهر تزریق شد مار به انتظار می‌نشیند تا قربانیش قبل از بلعیده شدن بمیرد.

از حدود ۷۲۵ گونه از مارهای سمی در سراسر جهان، تنها ۲۵۰ تا از آنها قادر به کشتن انسان با یک نیش است. به طور متوسط استرالیا تنها یک نیش مار کشنده در هر سال دارد. در هند، در هر سال ۲۵۰ هزار مارگزیدگی ثبت می‌شود که از آنها ۵۰ هزار تا منجر به مرگ می‌شود

دندان‌های نیش مارهای زهری، در فک بالای دهان آنها قرار گرفته و با غده‌های سمّی که در سر مار قرار دارند در ارتباط هستند.
با کشیدن دندان مار، نمی‌شود برای همیشه با خیال آسوده از نیش مار زهری در امان بود چرا که دندان‌های نیش در دهان مارهای زهری مجدّداً رویش می‌کنند. مار زهری به کمک این نیش‌ها زهر را به بدن شکار خود تزریق می‌کند و این گونه می‌کوشد تا جانش را بگیرد یا حداقل او را ناتوان و بی‌هوش سازد تا با خیال راحت به خوردن گوشتش بپردازد. تمام مارهای زهری علاوه بر نیش، دندان نیز دارند. در نتیجه، تمام مارهای زهری علاوه بر نیش زدن گاز هم می‌گیرند.


تغذیه

رژیم غذایی مارها با توجه به اندازه، گونه و اقلیم وجغرافیا تغییرمیکندو طیف گوناگونی از پستانداران، حشرات و ماهی‌ها را شامل می‌شود.

مهرداد شیروانی بازدید : 18 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

13 درصد جمعیت جهان،صحرانشین هستند.

لایه  ازن فقط به اندازه ی 2 سکّه بر روی هم ضخامت دارد.

اگر همه ی مردم دنیا بر دوش هم می ایستادند،بلندی آن ها به 8 میلیون کیلومتر می رسید.

در هر قطره آب 33 میلیارد الکترون وجود دارد.

مهرداد شیروانی بازدید : 30 جمعه 26 دی 1393 نظرات (1)

پیر مردی برای اولین بار با پسرش سوار هواپیما شد و بعد از نیم ساعت به مقصد رسیدند .

پیرمرد به پسر:اگر می دانستم اینقدر نزدیک است پیاده می آمدم.

مهرداد شیروانی بازدید : 23 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

معلم:شهرام گوش کن:چهل تومان نخود سی تومان لوبیا و شصت تومان گوشت خریدم جمعشان چقدر می شود؟

شهرام:آقا یه پیاله آبگوشت حسابی.

مهرداد شیروانی بازدید : 31 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

معلم:حسن گاو شما چقدر شیر میده؟

حسن:5کیلو

معلم:خوب با شیر گاو چه کار می کنید؟

حسن :هیچ کار چون وقتی شیر میدوشیم  با پاش می زنه همه رو میریزه.

مهرداد شیروانی بازدید : 36 جمعه 26 دی 1393 نظرات (0)

آمورگار :حمید بگو ببینم بهترین موقع برای چیدن میوه ها جه وقت است؟

حمید:آقا وقتی که در باغ باز ، باغچه بان در خواب و سگ بسته باشد

مهرداد شیروانی بازدید : 43 پنجشنبه 25 دی 1393 نظرات (0)

روزی 2 مرد یک سکه قدیمی طلا پیدا کردند و میخواستند با استفاده ازهمین سکه، شیر یا خط بیاندازند تا به این وسیله سکه طلا به یکی از این دو نفر تعلق پیدا کند. اما سکه به دلیل قدمتش همگن نمی باشد به این معنی که یک طرف سکه از طرف دیگر آن سنگین تر است و همین باعث میشود که شانس افتادن سکه به یک طرف بیشتر باشد. به نظر شما آنها چگونه می توانند با استفاده از این سکه یک پرتاب ( شیر یا خط ) عادلانه انجام دهند و برنده سکه را مشخص کنند؟پاسخ در ادامه مطلب

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
سلام. من مهرداد هستم نویسنده ی این سایت . امیدوارم وبلاگم برای شما جالب باشد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 83
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 403
  • بازدید کلی : 7,706
  • س

    س