استان گُلِستان از استانهای شمالی ایران است. مرکز این استان گرگان است
نام
گلستان نام جدید سرزمین تاریخی است که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشتههای دوران اولیه اسلامی به نام (جرجان) و از اسفند ۱۳۱۶ گرگان نامیده شدهاست. این استان تا سال ۱۳۷۶ بخشی از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانی مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد. بیشتر شهرهای کنونی استان از دیرینگی چندانی برخوردار نیستند و از بزرگشدن روستاها به وجود آمدهاند و به عبارتی روستا شهر به شمار میآیند. با این همه، شهرهای گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخی دارند. روستاهای استان گلستان به صورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستای جادهها و رودها به صورت طولی و در بخشهای کوهستانی به صورت پلهای هستند.
پیشینه تاریخی
یشینه تاریخی این سرزمین به ۷ هزار سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای (فرنگ) بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی بر میگردد. پژوهشهای تازه نشان دادهاست که منطقهٔ گرگان از ۶ هزار سال پیش تمدن پیش از آریاییها را در خود جای داده بودهاست؛ کهنترین آثار دورهٔ نوسنگی ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکی بهشهر پیدا شدهاست. این آثار از آشنایی مردمان آن زمان به سفالگری، هنر بافتن، اهلی کردن جانورانی مانند بز کوهی و ساخت ابزارهای سنگی صیقلی حکایت دارد. کاوشهای تورنگتپه، در نزدیکی گرگان، نیز نشان دادهاست که این منطقه دارای روستاهای پر جمعیت، سفالگری انبوه و شبکهٔ آبیاری کشاورزی بودهاست و دیرینگی آن دست کم به اندازهٔ شهر سوخته در سیستان است. نام این سرزمین در سنگ نوشتههای هخامنشی، از جمله سنگ نوشتهٔ داریوش در بیستون، به صورت ورگانه و در نوشتههای پهلوی به صورت گورکان آمدهاست.
تاریخنگاران یونانی از آن با نام هیرکانی یاد کردهاند. پدر داریوش هخامنشی زمانی فرمانروای این منطقه بودهاست. اسب سواران گرگانی همواره مورد توجه هخامنشیها بودند و داریوش برخی از گرگانیهای دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد. میگویند شهر باستانی استرآباد را خشایارشاه به یادبود زن یهودی خود، که او را استر (ستاره) نام نهاده بود، ساخت. در زمان اردوان دوم اشکانی (۱۲۸-۱۲۴ پیش از میلاد) هیرکانی و کارمانیا (کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سدهٔ دوم پس از میلاد به طور مستقل آن را اداره کردند.
این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاههای بهاری و تابستانی شاهان اشکانی بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ که به نام سد سکندر شناخته میشود (این دیوار در برخی منابع تازه «دیوار گرگان» خطاب میشود) آغاز شد تا از یورش هونها به خاک ایران جلوگیری کند. کار ساختن این دیوار، که درازای آن را از ۱۵۵ تا ۱۷۰ و گاهی ۳۰۰ کیلومتر نوشتهاند، در دورهٔ ساسانی نیز پیگیری شد و میگویند که انوشیروان به بازسازی آن فرمان داد.
در همین دورهٔ ساسانی بناهای محکمی در مرز و در جای جای منطقه برای پایداری در برابر یورشگران ساخته شد. پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال ۳۵ قمری خراجگزار عربهای مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال ۹۸ قمری فتح کرد و شهر جرجان از آن پس کرسی ولایت جرجان شد. این شهر در سدهٔ ۳ و ۴ هجری بسیار آباد شد و در روزگار فرمان رواییهای مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهی در دست آل بویه و گاهی سامانیان بود تا این که آلزیار بر آن جا دست یافتند و بهآبادی آن کوشیدند. (توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغولها ویران شد و شهر کنونی گرگان، زمانی استرآباد نامیده میشد)
خاندان آلزیار شناخته شده ترین فرمانروایان این منطقه هستند که از آغاز سدهٔ چهارم (۳۱۶ قمری) تا میانهٔ سدهٔ پنجم (۴۳۵ یا ۴۴۱ قمری) در منطقهٔ گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایی کردند و گاهی تا ری، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند. مرداویج، بنیانگذار این دودمان، ریشهٔ خود را به شاهان گذشتهٔ ایران میرساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهی ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. با این همه، نه تنها او بلکه فرمانروایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهای بزرگی دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایی آنها پایان دادند. قابوس بن وشمگیر، شناخته شده ترین فرمانروایان آلزیار است که آوازهٔ دانش دوستی اش باعث شده بود بزرگانی چون ابوریحان بیرونی و ابنسینا به سوی گرگان بروند.
بیرونی برخی از پژوهشهای خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثار الباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس کتابی با نام قابوسنامه برجای ماندهاست که از آثار ادبی و اخلاقی مهم ایران به شمار میآید. بنای برج قابوس، در شهر گنبدکاووس نیز به فرمان او ساخته شدهاست که بزرگترین بنای آجری جهان به شمار میآید.
جمعیت استان گلستان براساس بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱٬۶۱۷٬۰۸۷ نفر است که از این تعداد ۷۳۲۶۹۹ نفر شهرنشین و ۸۹۴۵۳۹ نفر روستانشین میباشند. در استان، تنها دو شهر گرگان (۲۷۴٬۴۳۸) و گنبد کاووس (۱۲۹٬۱۶۷) دارای جمعیتی بیش از صد هزار نفر میباشند.[۲][پیوند مرده]
اقوام متعددی در این استان زندگی میکنند که شامل ترکمنها، فارسی زبانان، سیستانیها، بلوچها، ترکها (آذربایجانی و قزلباش)، مازندرانی و قزاقها میشوند.[۳]
فارسها به دو دستهٔ بومی و مهاجر تقسیم میشوند. فارسهای بومی بیشتر به گویشهای گرگانی، فندرسکی، کتولی و مازندرانی تکلم میکنند. مهاجرین به استان هم بیشتر سیستانی، بلوچ، سمنانی و خراسانی هستند.[۴] فارسیزبانها بیشتر در مرکز و جنوب استان و مازندرانیها در روستاهای نیمه غربی استان سکونت دارند.[۴] آذریها در شهرستان گنبد کاووس[۵] و قزاقهای استان گلستان نیز بیشتر در گرگان وتکرها (ته کر) در نگین شهر وزابل اباد ومینودشت سکونت دارند.
ترکمنها در بخش شرقی، مرکزی و شمالی استان و همچنین در مرکز استان سکونت دارند.[۶] سنیمذهب هستند و به زبان ترکمنی تکلم میکنند.[۴]
تقسیمات اداری[ویرایش]
این استان در اسفند سال ۱۳۸۷ دارای ۱۴ شهرستان به نامهای آزادشهر، آق قلا، گرگان، گنبدکاووس، بندر ترکمن، گمیشان، رامیان، کردکوی، بندرگز، علیآباد کتول، گالیکش، کلاله، مراوه تپه و مینودشت و دارای ۲۵ شهر و ۲۳ بخش و ۵۳ دهستان میباشد.
اهل تشیع را تمامی گروههای فارسی زبان، ترک (آذری و قزلباش) و زابلی و اهل تسنن را تمام گروههای ترکمن، قزاق و بلوچ تشکیل میدهند. مسیحیان، بهاییان و صوفیان گنابادی از اقلیتهای کوچک مذهبی استان هستند.
اقتصاد استان[ویرایش]
کشاورزی ودام پروری[ویرایش]
استان گلستان بیش از ۶۰۰ هزار هکتار زمین، آبی و دیم، زیر کشت دارد. گندم، جو، پنبه و آفتابگردان از فراوردههای کشاورزی اصلی این استان است. بیش از۵۰ درصد از پنبه و ۱۰ درصد گندم کشور از این استان به دست میآید. در سال کشاورزی ۸۳-۱۳۸۲ یک میلیون و دویست هزار تن گندم در استان برداشت شد. برنج، سویا، بادامزمینی، سبزیها، بهویژه خیار و کاهو، کلزا، زیتون و دیگر دانههای روغنی نیز در استان کشت میشود. بیش از ۴۰ در صد دانههای روغنی کشور از زمینهای این استان به دست میآید و از این نظر رتبهٔ نخست را در کشور دارد. دامپروری هم به روش دیرین و هم به روش نوین انجام میشود. این استان دارای سرزمینهای ییلاقی و قشلاقی مناسبی است ییلاقها در بخشهای کوهستانی جنوب استان و قشلاقها در بخشهای شمال و شمال شرقی هستند. طایفههای کرد بیشترین کوچروندههای استان را میسازند که بیشتر آنها از استان خراسان هستند. آنها همراه با دامداران سمنان و شاهرود قشلاق خود را در شهرستانهای گنبد کاووس و کلاله میگذرانند.
بخش بسیار کمی از ترکمنهای استان نیز شیوهٔ کوچ نشینی گذشتگان خود را نگه داشتهاند و در چادرهایی به نام آلاچیق زندگی میکنند. این کوچنشینان از دو طایفهٔ بزرگ ترکمن هستند: گوکلانها که در شرق گنبد تا مرز خراسان شمالی و یموتها که در غرب گنبد کاووس تا دریای خزر دیده میشوند. آنها در کنار گوسفندان خود به پرورش شتر نیز به شمار اندک میپردازند. پرورش ماکیان، بهویژه مرغ، پرورش کرم ابریشم و پرورش ماهی نیز در استان انجام میشود. پرورش ماکیان در مرغداریها نوین در جای جای استان انجام میشود. پرورش کرم ابریشم بیشتر در شهرهای شرقی استان، بهویژه شهرستان مینودشت، دیده میشود. نوغانداران این استان در سال ۱۳۸۴ بیش از ۲۷۲ هزار کیلوگرم پیلهٔ کرم ابریشم به دست آوردند. ماهیگیری در خلیج گرگان و بخشهای غربی دریای خزر انجام میشود و پرورش ماهی در دریاچههای مصنوعی، که به آببند شناخته میشوند، در کنار رودخانهها و نیز دشتهایی که برای کشاورزی مناسب نیستند، بهویژه در بخشهای شمالی شهرستان گنبد کاووس، انجام میشود. دو مرکز پرورش ماهیان خاویاری و یک مرکز پرورش ماهیان استخوانی در استان به کار تولید بچه ماهی میپردازند و این استان در تولید ماهیان گرمابی جایگاه چهارم را در کشور دارد. طرح پرورش ماهی قزلآلا در کشتزارها نیز در حال انجام است.